سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

سه شنبه 91/12/29

آخرین نبرد نور و ظلمت-2

کلمات کلیدی :

او آنچنان بر جهان هسی سیطره خواهد داشت که ارواح مردگان از عالم دیگر را برای مردم احضار خواهد کرد و آنها برای مردم سخن خواهند گفت .می فهمید وقتی او مردگانی را از چهان دیگر بیاورد و در تلوزیون شما ظاهر شوند و برایتان سخن بگویند یعنی چه ؟ می دانید چه احساس ایمانی به مردم دست می دهد ؟ او در آسمان است . (نمی خواهم در این مقوله از گفته های دیگران بگویم که خارج از احادیث پیامبر و امامان باشد ولی اشاره ایی میکنم که اگر کسی نخواست قبول نکند و بگوید من فقط احادیث پیامبر را قبول دارم . ولی ذکرش ضرر ندارد ). نوستر آداموس همان پیشگوی فرانسوی میگوید زمانی به این شکل خواهد آمد :(- کلمه شبه خدایی(خدایی) به جسم خواهد داد درک آسمان ، طلا سرپوشیده و رمزی در جذبه عرفانی کفر آمیز قالبها ، روح وعاطفه ، قوه درک و ذهن دارای تمامیت توانایی میشوند) پس باید تجسم کنیم که در دوره ایی که مردم در اوج پیشرفت علمی هستند وقتی پیرو و مصدق موجودی با ادعای خدایی می شوند یعنی چه و آن موجود با چه هیبتی خواهد آمد . برای اینکه بفهمیم او چگونه نظر خود را اعمال می کند باید بفهمیم چرا او سوار بر موجود دیگر می آید . او حتما باید از مو جود زمینی دیگر استفاده کند . پس ببینیم این موجود کیست و او چگونه از او استفاده می کند . به دو مورد اشاره می کنم .

1- او چوانی مومن را شقه می کند و هر کدام را در اطراف زمین به عنوان راه روشن و واضح قرار می دهد . یعنی ای مردم زمین ! راه فقط این قطعات است . اگر دقت کنیم می بینیم که راه که نمی تواند جسم یک جوان باشد ، حتما غیر جسمانی است . راه باید ایده ها ، نظرات و یا تفکرات یک فرد اشد .

2- دجال سوار بر موجودی موحد و مومن به الله می آید که تغمه هایی دارد و مردم پیرو دجال با ترتیبات دجال ، دنبال این نغمه ها می روند و گمراه می شوند .ولی خود آن موجود موحد اولین بر گردنده بر علیه دجال است . پس می بینیم هر دو صفت آنها که مورد استفاده دجال قرار می گیرند ایمان به الله است و مخالف دجال. از مقایسه این دو موجود مومن به الله در می یابیم که نغمه ها همان قطعات جوان مومن می باشد . که حتما باید تفکرات ، ایده ها و غیره باشد .که با تقدیر و سرنوشت یا سلیقه ها ی فکری مردم در آمیخته شود . این نمی تواند باشد جز اینکه مردم باید بتوانند افکار آن جوان را بخوانند و درک کنند . واین باید جهانی باشد چون می گویند او قطعات را در دو طرف زمین قرارمیدهد . پس همه جهانیان باید این افکار او را بخوانند که البته ایمان واقعی او نیست و او می داند که دجال با آرایش یا دروغ قاطی کردن آنها مردم را اغوا می کند . و این می تواند معجزه دجال باشد .

من آن موجود زمینی را چون موحد است و توحید تنها خاص انسان است جستجو کردم ببینم نامش چیست و از اعراب سوال کردم که فقط یکی جواب داد وگفت او دابه است از سایتهای دیگر ایرانی پرسیدم گفتند خیلی کم در این مورد اشاره شده و در مورد اصالت آن می توان شک کرد ولی آن را حمار گفته اند . که البته من آن را نمی پذیرم توحید و ایمان الله فقط منحصر به انسان است . آنهم انسانهای سعادتمند . و این نغمه ها یا همان قطعات نمی تواند همان علایمی باشد که آنتی کریست (به گفته مسیحی ها ) وعده عملی و واقعی شدن آنها را می دهد ؟ و از اینجا این گفته از روایت علی (ع) مشخص نمی شود که دجال می گوید تقدیر آدمیان پیش من است؟

حال اگر مردم با این افکار و ایده های سطحی دابه یا آن جوان مومن به طور مداوم در جریان زندگی محشور باشند این نمی تواند همان علایم یا راه واضحی باشد که دجال وعده عملی شدن و واقعی شدن آنها را بدهد ؟ و آنها منتظر ترسیم تقدیر خود بشوند؟

و این نمی تواند همان یهودی برانگیخته شدن پیروان دجال را معنا کند ؟ یعنی با دیدن یک سری افکار سطحی و معمولی یا خواستهای اولیه زندگی که دابه یا آن جوان مومن در سر داشته و آنها را می خواهد بر آورد کند وقتی مردم انجام یا اقدام برای انجام آن را از طرف دابه می بینند به این هدایت می شوند که سایر افکار او هم که می تواند واقعی یا غیر واقعی و مخلوط شده توسط دجال باشد واقعیاتی که عملی خواهد شد می باشند . و واقعیت این است یا به گفته ایی مسیر، واقعیت همان راه روشن و واضح قرار داده شده توسط دجال است . و این همان یهودی بر انگیخته شدت است . از پیامبر پرسیدند یهودی بر انگیخته شدن یعنی چه ؟ که پیروان دجال را به آن می خوانند ؟

فرمودند پیروان حضرت موسی می گفتند ما خودمان هدایت یافتیم و به همین دلیل آنها را یهودی نامیدند . حال اگر بعضی از افکار یا قاطی شده های دجال با تقدیر یا شخصیت گروهی از مردم مغایر باشد و به صورت علایمی شوم برای آنها در آید و در کنار آن و یا آمیخته به آن افکاری یا ایده هایی منشا گرفته از سرچشمه های نیکی مثل کتابها یا خود تفکرات دابه وجود بیاید آیا آن گروه از مردم آن تفکرات نیک هم برایشا ن شوم نمی شود ؟ و اینجاست که می بینیم دجال می تواند با آموخته کردن مردم به صورت بطءی و آهسته آنها را به این جریان مومن میکند و خود را امین نشان میدهد و گاهی دروغی قاطی می کند و تحویل افکار مردم می دهد . و از اینجاست که کاری را که نمی توانست بدون واسطه انجام دهد حالا انجام میدهد . او مردمی را که با خودش محشور شده اند و مظطربند از تقدیر خود به خیلی کارها وا میدارد . این است که نباید فکر کنیم دجال از ابتدا کارهای بدش را انجام میدهد . او شاید سالها برای اینکار صبر کند و بگذارد دابه نغمه بزند و خودش گاهگاهی دروغ قاطی کند . و منتظر فصل میوه چینی بنشیند . از اینجاست که می شود فهمید چطور آب طلا میدهد و چطور قیر اندود میکند . و می توان فهمید که چطور مردم دوره او به تقدیر غیر اللهی معتقد می شوند و ستاره پرست ( راز زندگی خود را از حرکت ستاره می فهمند . ) . و به ایام معتقد می شوند و .... حال اگر این علایم با مسایل بزرگ مثل ظهور مهدی هم پیوند بخورد می توان فهمید که ؛ مردم جاهل دوره او تاویلاتی بر علیه او می کنند :؛ هم می تواند واقعیت داشته باشد .

حالا مکتب او چه می تواند باشد ؟ مسیحیها بنا بر قول دانیال نبی یا اقتباس از پیشگویی او می گویند مکتب او این است : واقعی و عملی کردن علایم ( که به مردم القا شده . یعنی به مردم میگوید این علایم تحت شرایطی عملی و واقعی خواهد شد ) گناه انسان یا انسان گناه ( یعنی در این مسیر گناه باید انجام شود و یا انسان مورد علاقه او انسان گناهکار است ) .ادعای اینکه او خداست .در اسلام گفته اند :اینها ادعا و مکتب اوست .

او ادعای خدایی میکند . او مردم را به طرف خود می خواند که تقدیر آنها در نزداوست . او گناه را در زمین گسترش می دهد با گناه ندانستن لواط و زنا .(نوستر آداموس می گوید اقوام و فامیل هم توسط پرستشگاه جدید برای زنای با محارم فرستاده میشوند چون اعتبار و ابرو از او می خواهند ) او صورت زمین را نجس میکند . پیروان او طبق علایم خودشان احساس هدایت شدن به واقعیت میکنند .

او جوانی مومن به الله را شقه میکند و هر تکه را برای مردم راهی روشن و واضح برای مردم قرار میدهد . آیا غیر از دابه چه کسی می تواند آن جوان مومن باشد ؟ آیا منظور از شقه کردن، همان نغمه ها نیست که توسط دجال آرایش شده ؟ آیا همان مردمی که می گویند ما خودمان هدایت می شویم پیرو همان تکه ها یعنی راههای روشن و واضح قرار داده شده از طرف دجال نمی شوند ؟ آیا آن جوان همان خصوصیت دابه یعنی ایمان به الله و مسخره کردن دجال را ندارد ؟