سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

سه شنبه 91/12/29

آخرین نبرد نور و ظلمت-2

کلمات کلیدی :

او آنچنان بر جهان هسی سیطره خواهد داشت که ارواح مردگان از عالم دیگر را برای مردم احضار خواهد کرد و آنها برای مردم سخن خواهند گفت .می فهمید وقتی او مردگانی را از چهان دیگر بیاورد و در تلوزیون شما ظاهر شوند و برایتان سخن بگویند یعنی چه ؟ می دانید چه احساس ایمانی به مردم دست می دهد ؟ او در آسمان است . (نمی خواهم در این مقوله از گفته های دیگران بگویم که خارج از احادیث پیامبر و امامان باشد ولی اشاره ایی میکنم که اگر کسی نخواست قبول نکند و بگوید من فقط احادیث پیامبر را قبول دارم . ولی ذکرش ضرر ندارد ). نوستر آداموس همان پیشگوی فرانسوی میگوید زمانی به این شکل خواهد آمد :(- کلمه شبه خدایی(خدایی) به جسم خواهد داد درک آسمان ، طلا سرپوشیده و رمزی در جذبه عرفانی کفر آمیز قالبها ، روح وعاطفه ، قوه درک و ذهن دارای تمامیت توانایی میشوند) پس باید تجسم کنیم که در دوره ایی که مردم در اوج پیشرفت علمی هستند وقتی پیرو و مصدق موجودی با ادعای خدایی می شوند یعنی چه و آن موجود با چه هیبتی خواهد آمد . برای اینکه بفهمیم او چگونه نظر خود را اعمال می کند باید بفهمیم چرا او سوار بر موجود دیگر می آید . او حتما باید از مو جود زمینی دیگر استفاده کند . پس ببینیم این موجود کیست و او چگونه از او استفاده می کند . به دو مورد اشاره می کنم .

1- او چوانی مومن را شقه می کند و هر کدام را در اطراف زمین به عنوان راه روشن و واضح قرار می دهد . یعنی ای مردم زمین ! راه فقط این قطعات است . اگر دقت کنیم می بینیم که راه که نمی تواند جسم یک جوان باشد ، حتما غیر جسمانی است . راه باید ایده ها ، نظرات و یا تفکرات یک فرد اشد .

2- دجال سوار بر موجودی موحد و مومن به الله می آید که تغمه هایی دارد و مردم پیرو دجال با ترتیبات دجال ، دنبال این نغمه ها می روند و گمراه می شوند .ولی خود آن موجود موحد اولین بر گردنده بر علیه دجال است . پس می بینیم هر دو صفت آنها که مورد استفاده دجال قرار می گیرند ایمان به الله است و مخالف دجال. از مقایسه این دو موجود مومن به الله در می یابیم که نغمه ها همان قطعات جوان مومن می باشد . که حتما باید تفکرات ، ایده ها و غیره باشد .که با تقدیر و سرنوشت یا سلیقه ها ی فکری مردم در آمیخته شود . این نمی تواند باشد جز اینکه مردم باید بتوانند افکار آن جوان را بخوانند و درک کنند . واین باید جهانی باشد چون می گویند او قطعات را در دو طرف زمین قرارمیدهد . پس همه جهانیان باید این افکار او را بخوانند که البته ایمان واقعی او نیست و او می داند که دجال با آرایش یا دروغ قاطی کردن آنها مردم را اغوا می کند . و این می تواند معجزه دجال باشد .

من آن موجود زمینی را چون موحد است و توحید تنها خاص انسان است جستجو کردم ببینم نامش چیست و از اعراب سوال کردم که فقط یکی جواب داد وگفت او دابه است از سایتهای دیگر ایرانی پرسیدم گفتند خیلی کم در این مورد اشاره شده و در مورد اصالت آن می توان شک کرد ولی آن را حمار گفته اند . که البته من آن را نمی پذیرم توحید و ایمان الله فقط منحصر به انسان است . آنهم انسانهای سعادتمند . و این نغمه ها یا همان قطعات نمی تواند همان علایمی باشد که آنتی کریست (به گفته مسیحی ها ) وعده عملی و واقعی شدن آنها را می دهد ؟ و از اینجا این گفته از روایت علی (ع) مشخص نمی شود که دجال می گوید تقدیر آدمیان پیش من است؟

حال اگر مردم با این افکار و ایده های سطحی دابه یا آن جوان مومن به طور مداوم در جریان زندگی محشور باشند این نمی تواند همان علایم یا راه واضحی باشد که دجال وعده عملی شدن و واقعی شدن آنها را بدهد ؟ و آنها منتظر ترسیم تقدیر خود بشوند؟

و این نمی تواند همان یهودی برانگیخته شدن پیروان دجال را معنا کند ؟ یعنی با دیدن یک سری افکار سطحی و معمولی یا خواستهای اولیه زندگی که دابه یا آن جوان مومن در سر داشته و آنها را می خواهد بر آورد کند وقتی مردم انجام یا اقدام برای انجام آن را از طرف دابه می بینند به این هدایت می شوند که سایر افکار او هم که می تواند واقعی یا غیر واقعی و مخلوط شده توسط دجال باشد واقعیاتی که عملی خواهد شد می باشند . و واقعیت این است یا به گفته ایی مسیر، واقعیت همان راه روشن و واضح قرار داده شده توسط دجال است . و این همان یهودی بر انگیخته شدت است . از پیامبر پرسیدند یهودی بر انگیخته شدن یعنی چه ؟ که پیروان دجال را به آن می خوانند ؟

فرمودند پیروان حضرت موسی می گفتند ما خودمان هدایت یافتیم و به همین دلیل آنها را یهودی نامیدند . حال اگر بعضی از افکار یا قاطی شده های دجال با تقدیر یا شخصیت گروهی از مردم مغایر باشد و به صورت علایمی شوم برای آنها در آید و در کنار آن و یا آمیخته به آن افکاری یا ایده هایی منشا گرفته از سرچشمه های نیکی مثل کتابها یا خود تفکرات دابه وجود بیاید آیا آن گروه از مردم آن تفکرات نیک هم برایشا ن شوم نمی شود ؟ و اینجاست که می بینیم دجال می تواند با آموخته کردن مردم به صورت بطءی و آهسته آنها را به این جریان مومن میکند و خود را امین نشان میدهد و گاهی دروغی قاطی می کند و تحویل افکار مردم می دهد . و از اینجاست که کاری را که نمی توانست بدون واسطه انجام دهد حالا انجام میدهد . او مردمی را که با خودش محشور شده اند و مظطربند از تقدیر خود به خیلی کارها وا میدارد . این است که نباید فکر کنیم دجال از ابتدا کارهای بدش را انجام میدهد . او شاید سالها برای اینکار صبر کند و بگذارد دابه نغمه بزند و خودش گاهگاهی دروغ قاطی کند . و منتظر فصل میوه چینی بنشیند . از اینجاست که می شود فهمید چطور آب طلا میدهد و چطور قیر اندود میکند . و می توان فهمید که چطور مردم دوره او به تقدیر غیر اللهی معتقد می شوند و ستاره پرست ( راز زندگی خود را از حرکت ستاره می فهمند . ) . و به ایام معتقد می شوند و .... حال اگر این علایم با مسایل بزرگ مثل ظهور مهدی هم پیوند بخورد می توان فهمید که ؛ مردم جاهل دوره او تاویلاتی بر علیه او می کنند :؛ هم می تواند واقعیت داشته باشد .

حالا مکتب او چه می تواند باشد ؟ مسیحیها بنا بر قول دانیال نبی یا اقتباس از پیشگویی او می گویند مکتب او این است : واقعی و عملی کردن علایم ( که به مردم القا شده . یعنی به مردم میگوید این علایم تحت شرایطی عملی و واقعی خواهد شد ) گناه انسان یا انسان گناه ( یعنی در این مسیر گناه باید انجام شود و یا انسان مورد علاقه او انسان گناهکار است ) .ادعای اینکه او خداست .در اسلام گفته اند :اینها ادعا و مکتب اوست .

او ادعای خدایی میکند . او مردم را به طرف خود می خواند که تقدیر آنها در نزداوست . او گناه را در زمین گسترش می دهد با گناه ندانستن لواط و زنا .(نوستر آداموس می گوید اقوام و فامیل هم توسط پرستشگاه جدید برای زنای با محارم فرستاده میشوند چون اعتبار و ابرو از او می خواهند ) او صورت زمین را نجس میکند . پیروان او طبق علایم خودشان احساس هدایت شدن به واقعیت میکنند .

او جوانی مومن به الله را شقه میکند و هر تکه را برای مردم راهی روشن و واضح برای مردم قرار میدهد . آیا غیر از دابه چه کسی می تواند آن جوان مومن باشد ؟ آیا منظور از شقه کردن، همان نغمه ها نیست که توسط دجال آرایش شده ؟ آیا همان مردمی که می گویند ما خودمان هدایت می شویم پیرو همان تکه ها یعنی راههای روشن و واضح قرار داده شده از طرف دجال نمی شوند ؟ آیا آن جوان همان خصوصیت دابه یعنی ایمان به الله و مسخره کردن دجال را ندارد ؟




سه شنبه 91/12/29

آخرین نبرد نور و ظلمت

کلمات کلیدی :

اینکه می گویند دجال همه را پیرو خودش می کند به جز عده بسیار قلیلی من را به این فکر وا میدارد که هر کس ممکن است بگوید من از آن عده قلیل می باشم و دیگران کافر می شوند و مصدق او . هر کس با خود میگوید اگر موجودی بیاید و بگوید من خدا هستم من اصلا او را قبول نمی کنم و نجات می یابم ولی او نمی داند که اگر چنین بود همه نجات می یافتند . پس مهمترین عامل نشناختن اوست و تجسم واقعی نکردن او مثلا این که او ادعای خدایی می کند وهمه مصدق او می شوند را نمی سنجیم و دقت نمی کنیم آن آدمها چطوری می شوند که همه او را پیرو می شوند . اینکه می گویند او دارای موده و نشیه و حب است را نمی فهمیم یعنی خود را به درک آن وادار نمی کنیم . اینکه او راست می گوید و راست می گوید و دروغ می گوید را درک کرده ایم؟ آیا حاضریم خود را در موقعیتی قرار دهیم که صحبت از هیبت خدایی باشد ( چون تا هیبت ظاهرا خدایی نباشد و کسی ادعای خدایی کند همه مردم زمین پیرو او نمی شوند ) و نشیه و موده بسیار نافذ همراه باشد و راست هم بگوید ( دروغ هم بگوید ) آیا ممکن نیست حتی من هم پیرو او شوم ؟ چون صحبت از این است که انسانها اراده نمی کنند که بااراده خود بروند و با بیعت کنند بلکه خود بخود در جریان قرار می گیرند و در این جریان پیرو او میشوند و تبدیل به انسانهایی می شوند که جهنم در انتظار آنهاست . ولی انسانهای مومن نه به آسانی که با مجاهده خود را از پیروی از او دور نگه می دارند . ما وقتی از نشیه صحبت می شود به یاد مواد نشیه ساز می افتیم ولی فکر نمی کنیم خداوند میفرماید ما شما را از نشیه ایی به نشیه دیگر میبریم یعنی چه . نشیه آسمانی یعنی چه . پس آن موجود در همه جهات قوی است . از ایجاد نشیه و موده از رویی دیگر وارد شدن و جریان اصلی را پنهان نگاه داشتن از تسلط بر جهان ارواح و غیره ... پس قضیه امتحان و سنجش و هنر خاص انسان است که با موجودیتی اینچنین برخوردکند و او را از خود براند و در این رویارویی تمام صفات یک انسان معتقد به الله لازم است که در راس همه ایمان است . اینجا ایمان قوی می خواهد دیگر فرعون و بت و نمرود و...در کار نیست اینجا باید از یک ابهت و نشیه ایی رهایی یابی که تداعی خداوندی را در ذهن تو بر می انگیزاند و در این میان صفات دیگر مومن را هم باید داشته باشی و آن پذیرفتن عذاب و احساس شوم دجال است و مبارزه ... .و اینجا مرحله نهایی مبارزه انسان با شیطان است . و همه انبیا به این روز وعده دادند . پس چرا ممکن است کافر اهل قبله داشته باشیم . باید بنگریم ببینیم پعنی در چیست ؟ در شناخت کلمه خداوندی . ایمان و ایمان آوردن چیست ؟ آیا پیامبران که مجموعه پیامهای الهی را به صورت یک دین برای مردم عرضه کردند یک تصویر جسمی بود که به دیدن آن بگویند ما این سیب را دیدیم و گفتیم آری این سیب است و به سیب بودن آن ایمان آوردیم نه آنها کلمه خدا را آوردند که گفتند به کلمه خدا ایمان آورید و برای ایمان به کلمه، دیگر احتیاجی به دیدن جسمی نیست بلکه باید مجموعه مفاهیم و اصول را سنجید و به حق بودن آن ایمان آورد . پس میبینیم ایمان مزبوط به شخص است که نور خدا را فرا راه خود قرار دهد یا غیر آن . نور یعنی چیزی که ما با آن میبینیم در محیط مادی . ولی نور خدا آن نیست که با چشم میبینیم . این نور خودش یک پدیده مادی است . نور خدا آن است که باعث دیدن عقلی ما میشود و جزءی از کلمه الهی است . پس ایمان به الله و کلمه او وقتی در فرد ایجاد میشود که او از نور الهی استفاده کند . و همه این خلقت انسان برای استفاده از نور الهی و اجرای کلمه است . ابتدای دعوت الهی جنگ بین نور الهی و نور طبیعت بود . انسانهایی که با جشم جسم میدیدند . فرعون و بتها و زیبایی خورشید وماه و ستارگان روابط حاکم بر اجتماع و رسوم و اعتقادات اجتماع همه جشم آنها را پر کرده بود . و دعوت انبیاء دعوت به استفاده از نور الهی و کلمه الهی بود و کسانی ایمان می آوردند که در مجموعه علایم و روابط و اصول از نور الهی استفاده می کردند و کلمه الهی را بر میگزیدند . نه آن که خدا زا به مانند یک پدیده عینی ببینند و ایمان حاصل شود .این مبارزه ادامه داشت تا خاتم پیامبران و انسانهایی که برگزیده بودند این کلمه را در محدوده ایی مستقر کردند و ظاهرا در دیگر نقاط زمین هم کلمه الهی در قالب ادیان دیگر مستقر بود . ولی آیا این ظهور کلمه کامل بود ؟ آیا بشر قطعا با نور خدا پیش می رفت ؟ مطمینا نه . همه اینها در دوره ایی نهایی جلوه گر خواهد شد . چون زمانی خواهد رسید که همه کافر خواهند شد . آری دیگر کسی از نور خدا استفاده نخواهد کرد . پوشیدگی که معنای کفر است همه جا گیر خواهد شد . حتی ما کافر اهل قبله خواهیم داشت. زمانی که خداوند می فرماید ای دابه برخیز که زمانی که همه کافر بودندتنها تو به من ایمان داشتی . زمانی که وقتی مهدی (ع) با مردم از امری که مهر طلا از آن برداشته شده از او می گریزند حتی نقبا . این چگونه خواهد شد ؟ چه سیستمی پیش خواهد آمد که این فاجعه بزرگ برای بشر پیش می آید ؟ این نخواهد شد تا خدایی دیگر بیاید .یعنی دجال آری خدایی دیگر خواهد آمد و مکتبی دیگر خواهد آورد . او دجال است . او ادعای خدایی خواهد کرد و همه زمین پیرو او خواهند شد و او را تصدیق خواهند کرد به جز معدودی . این که همه او را خدا بدانند گفته نشده ولی اینکه همه او را تصدیق کنند و پیرو او شوند قطعی است . چرا اینچنین است؟

چون ما هنوز نفهمیده ایم قدرتی که مردم او را خدا بدانند یعنی چه . ما هنوز در فکر مردی هستیم که سوار بر خری بیاید و بگوید من خدا هستم و همه مردم زمین از کوچکترین قصبات تا بزرگترین شهرهای زمین پیرو او شوند . ما هنوز نتوانسته ایم مثل خدا بودن را تجسم کنیم . ما هنوز نتوانسته ایم جذبه مرموز و نشیه او را تجسم کنیم چون ما نمی دانیم او آسمانی است و نشیه فراگیر و سیطره فراگیر ( امام صادق می فرمایند عذاب بالای سر همان دجال و صدای آسمانی است . ) . آری ما نتوانسته ایم تجسم کنیم که دجال وقتی می آید مردم او را به این صورت می بینند : نعوذبالله خدایی که با هیبت هستی می آید و جاذبه شگرف و مرموز دارد و مرتب راست می گوید و راست می گوید ( درو غش پنهان است ) .




یکشنبه 91/12/27

راهکارهای قرآن برای کنترل میل جنسی

کلمات کلیدی :

از نظر قرآن چگونه می‌توان غریزه جنسی را مهار کرد یا در حدّ اعتدال درآورد؟


پاسخ :

خداوند متعال در قرآن کریم راه‌های متعددی را جهت کنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است؛ که بعضی از مهمترین آن‌ها عبارتند از: «ازدواج»، «چشم پوشی»، «عفت ورزی» و «روزه‌داری»

الف. ازدواج

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛[1] و از نشانه‌های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند».

همانگونه که از این آیه نمایان است، ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسکین خاطر انسان می‌شود. بوسیله ازدواج غریزة جنسی انسان تعدیل و مهار می‌شود و با تأمین نیاز جنسی او، آرامش و آسایش خاصّی برایش حاصل می‌گردد. بنابراین، طبیعی‌ترین و اصلی‌ترین راه تأمین و مهار غریزة جنسی، ازدواج است؛ به طوری که هر فردی که به سنّ بلوغ می‌رسد نیازمند به ازدواج است و تنها با ازدواج است که به طور کامل و صحیح فشار غریزة جنسی کاهش یافته و تعدیل می‌شود.
بحث روایی

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: « من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[2] هر کس ازدواج کند همانا که نصف دینش را حفظ کرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ کند. از این کلام رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) معلوم می‌شود که ازدواج کمک بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛ هم‌چنین ازدواج مانع فحشاء و منکرات است؛ از این رو، انسان نباید بی جهت و بدون دلیل موجّه ازدواج را به تأخیر اندازد و خود را از این حلال مفید و چاره‌ساز محروم سازد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ …؛[3] ای گروه م?منان، آن‌چه را که خداوند برای شما حلال نموده است، برخود تحریم نکنید»

ب. حفظ نگاه و غضّ بصر « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ

وَ قُلْ لِلْمُ?ْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ…؛[4] به م?منان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آن‌چه انجام می‌دهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند….» پس از ارائه م?ثرترین راه و طبیعی‌ترین روش در ارضای غریزه جنسی یعنی ازدواج، به بیان طریق دوم یعنی «چشم پوشی» می‌پردازیم.

تجربه نشان داده است که چشم پوشی از نامحرمان و دوری کردن از نظر بازی و چشم چرانی برای همه کس و در هر شرایطی لازم و ضروری است؛ خواه انسان جوان باشد خواهد پیر و مسن، متأهل باشد یا مجرد. شخصی که مجرد است و هنوز ازدواج نکرده است، در فشار روحی و جسمی به سر می‌برد. او نیاز به آرامش روحی روانی دارد نه تحریک و تهییج . نظربازی و چشم چرانی، غریزه شهوت او را بیدار و تحریک کرده و او را در فشار قرار می‌دهد؛ این در حالی است که او اکنون دسترسی به ارضای غریزه جنسی خود ندارد؛ حال اگر از راه‌های غیر شرعی و غیرقانونی اطفای شهوت کند، به گناه و فساد کشیده می‌شود و عواقب سوء آن دامنگیرش می‌شود و اگر از انجام عمل خلاف شرع و اخلاق خودداری کند، اگرچه گناه نکرده است اما فشار غریزه جنسی جسم و جان او را آزرده و افسرده می‌سازد، پس بسیار مناسب است که از چشم چرانی پرهیز نماید تا عواقب سوء آن دامن‌گیرش نشود.

نظربازی و چشم چرانی، برای شخص متأهل نیز عواقب سوء بسیاری در پی دارد. شخص متأهلی که در کوچه و بازار و محل کار به نامحرمان نگاه هوس آلود می‌کند، کم کم به آنان دلبسته می‌شود و نسبت به همسر خویش کم مهر و محبت می‌گردد.و این به نوبه خود باعث اختلاف و درگیری در منزل شده و نظام خانواده را از هم متلاشی می‌سازد و…. از آن‌چه گذشت روشن شد که حفظ چشم و نگاه برای همه کس لازم و یکی از راه‌های کنترل غریزه جنسی است.
شاهدی از روایات

در صدر بحث به دو آیه از قرآن کریم در این رابطه اشاره کردیم و اکنون به کلامی از امام صادق (علیه السلام) استناد می‌کنیم .

قال الصادق (علیه السلام) : «النظر سهم من سهام الشیطان…؛[5]

«نگاه کردن (به نامحرم) یکی از تیرهای زهرآگین ترکش ابلیس است» و چه بسا که یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی شود.» در این رابطه به کتاب «چشم و نگاه» نوشته آقای حسین حقجو مراجعه نمایید.

ج ـ عفاف و حفظ نفس

از کتب لغت استفاده می‌شود که «عفاف» به معنی «خودداری»‌و حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است. «عفّت» به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می‌دارد و عفیف به کسی گفته می‌شود که دارای این وصف و حالت باشد.[6]

در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه موجود است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ…؛[7] «و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بی‌نیاز گرداند….».

از این آیه معلوم می‌شود که قدم اول و راه اصلی در کنترل غریزه جنسی ازدواج است؛ اما از آن‌جا که همه افراد امکان ازدواج کردن را ندارند می‌بایست تقوا و عفاف به خرج دهند و از گناه و آلودگی بپرهیزند؛ تا آن‌گاه که امکان ازدواج بیابند. در آیات دیگری، آنان را که دامن خویش آلوده نمی‌سازند را تشویق کرده و گرامی می‌دارد: «…. وَالحافِظینَ فُرُوجَهُم وَالْحافِظات…»[8]؛ « قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ… وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ … و قل للم?منات … و یحفظن فروجهن…؛[9] و آنان که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفّتی) حفظ می‌کنند.» در این آیه، سخن از صفات برجسته م?منان است و ضمن بیان بخش مهمی از صفات م?منان، پاکدامنی و عفت را یکی از خصلت‌های برجسته‌ی آن‌ها می‌شمرد.

د ـ روزه

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛[10]ای گروه م?منان! روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر پیشینیان شما واجب شد، تا پرهیزگارشوند.»




یکشنبه 91/12/27

ملاک های مهم ازدواج ملاک های مهم ازدواج

کلمات کلیدی :

هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیکتر باشند ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان کفویت عنوان شده است که در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.

به طور خلاصه ملاک های ازدواج که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

1- ایمان و دینداری: پایبندی به ارزش های دینی بدون شک یکی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی است.

 

2- اصالت خانوادگی: شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می کند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.

 

3- سن: تناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. کارشناسان خانواده، حدود 2 تا 6 سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.

 

4-تحصیلات: تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش بسزایی دارد.

 

5- وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده: تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.

 

6-زمینه های فرهنگی: ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

 

نکته ای که یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینکه ملاک های فوق هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.

 

رمز ازدواج موفق

ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.

 

زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.

 

ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه کرد:

1ـ برخورداری از علاقه های مشترک

2ـ داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک

3ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر

4ـ اعتماد داشتن به یکدیگر

5ـ رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر

6ـ موفقیت در روابط جنسی

7- داشتن زمینه های خانوادگی همسان

8ـ احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر

 

یک نکته مهم:

هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند که بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یکدیگر جلب و جذب می کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات کمتری مواجه می شود.

 

هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت که باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی کنند و ثمره این زندگی یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.

 

همچنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاک های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاری های کمتری مواجه خواهند بود.




یکشنبه 91/12/27

انگیزه های ازدواج

کلمات کلیدی :

اگر به ازدواج فکر می‌کنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه می‌کنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزه‌تان برای ازدواج را بسنجید. آیا انگیزه‌تان از یکی از این دلایل ریشه می‌گیرد؟

 

قبل از تصمیم به ازدواج، انگیزه‌تان را بررسی کنید

درمورد انگیزه‌های ازدواج، تفکرات توهم‌زایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطه‌ها ایجاد می‌شود، یکی از بدترین‌هاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدی‌های کوتاه‌مدت، دو دلیل توهم‌زا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شده‌ایم اما همیشه می‌شناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی می‌توان ساخت» می‌توانند باشند.

 

دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بی‌کفایتی و واقعیت‌گرایی خودمحور.

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون همه دوستانم ازدواج کرده‌اند.

• چون نمی‌دانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.

 • چون می‌خواهم احساس امنیت کنم.

 

این انگیزه‌ها ریشه در ترس دارند. وقتی می‌ترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت می‌دهد، اضطراب علت اصلی است.

 

فردی که به این دلایل ازدواج می‌کند، می‌خواهد همسرش برای او نقش یک نوع دیگری از موادمخدر را بازی کند. وقتی کسی به همسر خود بعنوان یک ماده مخدر نگاه کند نه یک موجود، نتیجه رابطه‌ای کوتاه‌مدت خواهد بود.

 

دسته دوم از انگیزه غیرمنطقی ازدواج کردن بخاطر احساس بی‌کفایتی است که خود را در افکار زیر نشان می‌دهد:

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون او دوستم دارد و این باعث می‌شود احساس خاص بودن کنم.

• چون ازدواج به همه نشان می‌دهد که بزرگ شده‌ام.

• چون ازدواج نشان می‌دهد که یک نفر هست که من را بخواهد.

• چون این تمرکز بهتری به زندگیم می‌دهد.

• چون تنها هستم.

 

اگر انگیزه شما برای ازدواج جزء این دسته است، باید روی اعتمادبه‌نفس و نگاه تان به خوشبختی بیشتر کار کنید.

وقتی می‌ترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت می‌دهد، اضطراب علت اصلی است.

 

و دسته سوم از انگیزه‌های نادرست برای ازدواج واقعیت‌گرایی سطحی است که به صورت افکار زیر نمود می‌یابد:

 

می‌خواهم ازدواج کنم…

• چون چند وقتی می‌شود که با هم آشنا هستیم و ازدواج قدم منطقی بعدی برای ماست.

• چون اگر با او ازدواج نکنم نمی‌توانم به استقلال برسم.

• چون می خواهم به او نزدیک و نزدیک تر شوم.

انگیزه‌هایی که چزء این سه دسته باشند، برای ازدواج کاملاً نادرست و حطرناک هستند و چنین ازدواج‌هایی معمولاً دوام چندانی نخواهند داشت.




یکشنبه 91/12/27

مناجات با خدا

کلمات کلیدی :

خدایا من رو ببخش که همیشه ازت طلبکارم ...

چرا ؟!

نمیدونم شاید فکر میکنم :  " چون بهم لطف کردی و منو آفریدی ، مدیون من شدی ! "

خدایا ببخش که همیشه به فکر معامله کردن با تو بودم : ... " خدایا اگه فلان کارو واسم انجام بدی ... منم قول میدم که فلان و بهمان ... "

خنده ام میگیره شاید هم گریه ، تو میدونی که نمیتونم سر قولم بمونم؛ ولی جوابم رو با محبتت دادی ... خدایا آخه چرا ؟

خدایا من دردونه ی مخلوقاتتم و شاید به همین خاطر ننر بار اومدم ...

خدایا من باهات کلی حرف دارم و تو هم همیشه برام وقت داشتی و داری

خدایا من فکر میکنم تو خیلی عاشقم بودی و هستی

تو هزاران  نشونه برام فرستادی

تو اینقدر عاشقم بودی و هستی که شریف ترین انسانها رو برای رسوندن پیغامت برام انتخاب کردی و فرستادی ، و بهترینشون، همونی که از ابتدا به امین بودن معروف بود ...

خدایا تو خیلی بهم پوئن و امتیاز دادی، ولی من دارم می بازم

من دارم به خودم می بازم ...

باختی بزرگتر از این وجود داره که فقط وقتی سر و کله ام دور و برت پیدا میشه که دچار مشکلی شده باشم ؟

خدایا این دستهای منه

همونی که همیشه بطرفت درازه

و این هم سری که جلوی همه خم شده

ولی افسوس از یکبار طاعتِ با صداقت برای اطاعت

خدایا ... این منم ... اشرف مخلوقاتت ... جانشین تو بر روی زمین ...

همونی که وقتی منو آفریدی خودت رو احسن الخالقین نامیدی

خدایا من دارم به خودم می بازم

خدایا دستم رو بگیر ...

دست کسی رو که

امیدی به طاعت ناچیز و ریایی خودش نداره ...




یکشنبه 91/12/27

گفتگوی مجنون با خدا

کلمات کلیدی :

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

*

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
*
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
*
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
*
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
*
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
*
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
*
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
*
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
*
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
*
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم




یکشنبه 91/12/27

در مورد عید نوروز

کلمات کلیدی :

سر آغاز جشن ِ نوروز، روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشن‌ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی‌کشد ، بر سایر جشن‌ها‌ی ایران باستان برتری دارد.

در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است ،پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.

برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به 538 سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است.اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده‌است.

آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

بیرونی در تعریف نوروز نقل می‌کند “نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است و آنچه از پس اوست از این پنج روز همه جشن‌هاست.”

مورخین و محققان درباره جایگاه نوروز با هم اختلاف دارند. به نظر می‌رسد آریائی‌ها از مهاجرت به فلات ایران و هم مرز شدن با تمدن میان‌رودان سال را به دو قسمت تقسیم می‌‌کردند که هر یک با انقلابی شروع می‌شد و دو جشن نوروز و مهرگان سرآغاز این دو انقلاب بودند. یعنی هنگام انقلاب تابستانی جشن نوروز گرفته می‌شد و زمان انقلاب زمستانی جشن مهرگان پاس داشته می‌شد. برخی معتقدند که جشن نوروز و مهرگان جشنی بوده‌ است که در ایران قبل از ورود آریائی‌ها وجود داشته است و اقوام قبل از آریائی‌ها که در فلات ایران ساکن بوده‌اند به آن عمل می‌کرده‌اند.

کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال 538 قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود،این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده‌است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده‌است،اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند،و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال 416 قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده‌است.

در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان 21 اسفند تا 19 اردیبهشت برگزار می‌شده‌است.

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد.نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد،در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصل‌های گوناگون سال جاری بود.

اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال 230 میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.

در دوران ساسانیان، 25 روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند ، از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند ، همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.

جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.

نوروز تنها جشنی است که از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهی افسانه و آیین تا به امروز ادامه یافته است. عظمت نوروز را از نقش‌های تخت جمشید گرفته تا آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی در همه جا می‌توان یافت. یکی از کهن‌ترین و بزرگ‌ترین منابعی که به جشن و افسانه‌ها و آیین‌های مربوطه پرداخته است، کتاب «آثار الباقیه» اثر ابوریحان بیرونی (متوفی 440 هجری قمری) است. او می‌نویسد:

«سال نزد فارسیان چهار فصل بود … بر حسب این فصول عیدهایی داشتند که به اهمال در کبیسه روز این عیدها جابه‌جا می‌شد. از جمله این اعیاد یکی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود. که روز بس بزرگ است که به علت زنده شدن طبیعت گویند. آغاز خلقت جهان در آن روز بوده است. چنین به نظر می‌رسد که پنج روز نخستین سال « نوروز عامه» یعنی جشن همگانی بود. حال آنکه روز ششم که «خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» یعنی جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.

احترام نوروز در اسلام هر چند که به مذهب شیعه منحصر نیست، اما چنان در میان شیعیان فراگیر است که حتی روایاتی از امامان شیعه در بزرگداشت نوروز نقل شده است. برای مثال علامه مجلسی در “السماء‌والعالم” از امام صادق‌ علیه‌السلام حدیثی را بدین مضمون نقل می‌کند: “در آغاز فروردین، آدم آفریده شد و آن روز فرخنده‌ای است برای طلب حاجت‌ها و برآورده شدن آرزوها و دیدار پادشاهان و کسب دانش و زناشویی و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته بیماران بهبودی می‌یابند و نوزادان به آسانی زاده می‌شوند و روزی‌ها فراوان می‌گردد.

”مجلسی همچنین حدیث دیگری را درباره نوروز نقل می‌کند که منتسب به امام کاظم علیه‌السلام است و آن این که “این روز بسیار کهن است. در نوروز خداوند از بندگان پیمان گرفت تا او را پرستش کنند و برای او شریک قائل نشوند و به آیین فرستادگان‌شان درآیند و دستورشان را بپذیرند و آن را اجرا نمایند و آن نخستین روزی است که آفتاب بدمید و بادهای بار دهنده بوزید و گل‌های روی زمین پدید آمد و هم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و نیز روزی است که ابراهیم بت‌ها را شکست و هم پیامبر علی را بر دوش خود گرفت تا بت‌های قریش را از خانه کعبه بینداخت.

منطقه‌ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌شد، امروزه شامل چند کشور می‌شود و همچنان در این کشورها جشن گرفته می‌شود. برخی آیین‌های نوروز در این کشورها با هم متفاوت‌اند. مثلاً در افغانستانسفره هفت‌میوه می‌چینند؛ اما در ایران سفره هفت سین می‌اندازند.

جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین غربی(ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیزآمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود.

همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمین‌هایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته می‌شد، اما امروزه جشن‌هایی مشابه جشن نوروز در این کشورها برگزار می‌شود.

در تاریخ 30 مارس2009 ، 1فروردین 1388 پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.

در تاریخ 24 فوریه 2010 سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان در نیویورک، عید نوروز را به عنوان روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.




یکشنبه 91/12/27

آداب و رسوم ایرانیان باستان در عید نوروز

کلمات کلیدی :


آداب عید نوروز در ایران و دیگر کشورها چگونه است؟

? نماز عید
یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است.شیخ طوسی(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان 50 ساله ات را ببخشد.

نظافت و لباس تمیز
یکی دیگر از آداب عید نوروز پوشیدن لباس نو و تمیز است.نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک» ؛ «تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوی ساز»

? خرید لباس نو و سبز کردن گندم
سبز کردن گندم و خرید لباس از دیگر آداب و رسوم عید است.یکی دو روز مانده به آغاز سال جدید (نوروز)، افراد خانواده برای خرید لباس عیدشان به بازار و فروشگاه ها می روند و لباس های نو و پارچه های رنگین، خریداری می کنند. در واقع افراد خانواده با خرید لباس نو و تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی ا به زندگی خود می بخشند.
در برخی از مناطق ایران، به رعایت این آداب و رسوم، بسیار تاکید شده است به عنوان مثال در شیراز، از یکی دو ماه به نوروز مانده شیرازی ها به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند پارچه هایی معمولاً خریداری می شود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد. آنها معتقدند که لباس را خودشان بدوزند، پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود، روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی است که حتماً باید قبل از عید و برای عید انجام بگیرد .
سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید مانده در خانه های شیراز صورت می گیرد. برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی آقا امام زمان (عج) می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند.

? خانه تکانی
یکی از رسوم پسنده و ارزشهای نیک عید، نظافت و خانه تکانی است که یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گردگیری می کنند و دوباره آنها را می چینند در واقع مردم قبل از رسیدن سال نو تحولی در زندگی خود می کنند و خانه را برای پذیرانی از میهمانان عید آماده می سازند.

? تهیه سفره هفت سین
تهیه سفره هفت سین از دیگر آداب عید نوروز است.بزرگترین نماد آیین نوروز “هفت سین” ، است. “محمد علی دادخواه” که اخیراً پژوهشی با عنوان “نوروز و فلسفه هفت سین” را به نگارش در آورده، در این باره می نویسد:“عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع می شودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارند.”
هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی .

آداب عید نوروز

? یکی از آداب عید نوروز، جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو
موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن می خواند و …
هر کدام از این آداب و رسوم عید، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود، با روشن کردن شمع، بر روشنایی خانه و زندگی تاکید می شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده می خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نورانی کند؛ قرآن خوانده می شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوی خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود که در این سال جدید نیز یار و مددکار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عید بلکه در تمام آداب اجتماعی نوروز نشان از مردم ایران زمین توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.
بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمز، آیینه و … نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.
افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.

? دعای تحویل سال نو یکی دیگر از آداب عید نوروز
مجلسی در کتاب زادالمعاد در خصوص دعای سال نو روایت می کند که در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:« یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.»

علامه مجلسی(ره) همچنین خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:
«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسإلک خیرها و خیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاکرام. ؛ بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم…»

? زیارت اهل قبور
یکی دیگر از آداب عید نوروز،رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیز برگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینی نوروز است.تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز می باشد.

? دید و بازدید و دادن عیدی
ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است. از همان روز اول نوروز، دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است که افراد خانواده ابتدا به دیدن بزرگترهای فامیل می روند و عید را به آنها تبریک می گویند. سپس به خانه بر می گردند و منتظر می مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در این دید و بازدیدها عیدی هم داده می شود.علاوه بر دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان فامیل، با جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته نیز دیدار می شود. دید و بازدیدها تا روز سیزده بدر، (سیزدهمین روز سال نو)، ادامه داد.

? سیزده بدر
یکی دیگر از آداب عید نوروز اجرای مراسم سیزده بدراست. سیزده بدر در میان ایرانیان از دیر باز امری بسیار جدی بوده است که همواره با برپایی مراسمی خاص همراه بوده است . از آن جمله می توان به غذاهایی که مردم به طور سنتی در روز سیزده به در می خوردند اشاره کرد . خوردن کاهو سکنجبین و چغاله بادام از خوردنی های مرسوم عصر سیزده به در است.




یکشنبه 91/12/27

دانستنی های علمی

کلمات کلیدی :

آیا میدانید : بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.

آیا میدانید : بهترین روغن، روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست .

آیا میدانید : مغز انسان تنها 2 درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی 25 درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.

آیا میدانید : بهترین نان ، نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک .

آیا میدانید : شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.

آیا میدانید : گربه ها معمولا 66? از عمر خود را صرف خواب میکنند .

آیا میدانید : توپ گلف به طور متوسط دارای 336 فرورفتگی است …

آیا میدانید : “آب گرم” سریعتر از “آب سرد” یخ میزند .

آیا میدانید : آمازون نیمی از اکسیژن جهان را تولید میکند .

آیا میدانید : وزن زمین 6?588?000?000?000?000?000 تن است .

آیا میدانید : موش دو پای آفریقایی از میدان دید 360 درجه برخوردار است.

آیا میدانید : سمورهای دریایی هنگام خوابیدن دستهای هم را می گیرند تا همدیگر را گم نکنند!

آیا میدانید : بطور متوسط از هر 5 نفر بالای 100 سال، 4 نفر زن هستند 1 نفر مرد .

آیا میدانید : پنیر پفک اغلب پنیر تلخ (پنیر فاسد) و گندیده تاریخ مصرف گذشته می باشد.

آیا میدانید : بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است .

آیا میدانید : هر گربه دارای 32 ماهیچه در هر گوش است .

آیا میدانید : هاوایی در اصل جزایر “ساندویچ” نامیده می شد .

آیا میدانید : چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !

آیا میدانید : قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !

آیا میدانید : اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.

آیا میدانید : رشد کودک در بهار بیشتر است. آیا میدانید : 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !

آیا میدانید : 8 دقیقه و 17 ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد. آیا میدانید : ظروف پلاستیکی تقریباً 50000سال در برابر تجزیه مقاومند.

آیا میدانید : کرم های ابریشم در 56 روز 86 برابر خود غذا می خورند.

آیا میدانید : تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.

آیا میدانید : دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.

آیا میدانید : با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.

آیا میدانید : شترمرغ در 3 دقیقه 95 لیتر آب می خورد.

آیا میدانید : جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

آیا میدانید : زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.

آیا میدانید : وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش… ش… شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی از دلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.

آیا میدانید : انسان امروزی به طور متوسط 6 سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و 6 سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.




   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز