سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

اصول اساسی کاهش وزن

کلمات کلیدی :


به خودتان قول بدهید
وزن کم کردن دایمی، وقت و هزینه در بر دارد. این قضیه نیاز به تمرکز و تعهدی دایمی در طول زندگی دارد. اول باید اطمینان حاصل کنید که برای ایجاد تغییرات دایمی در زندگی خود آماده هستید و اینکه این کار را به‌خاطر دلایلی صحیح انجام می‌دهید.

هیچ‌کس غیر از خودتان نمی‌تواند برای وزن کم‌کردن به شما کمک کند.

در واقع فشارهای خارجی اغلب از سوی نزدیکان شما می‌تواند قضیه را از بیخ و بن خراب کند. شما باید تغییر در روش زندگی، رژیم غذایی و ورزش را برای لذت بردن خودتان انجام دهید. برای انجام این تغییرات شما به انرژی کافی برای ایجاد این تغییرات نیاز دارید. زمان در این بین نقش اساسی ایفا می‌کند.

اگر برای این کار وقت کافی اختصاص ندهید، با مشکلات جدی برای کاهش وزن خود روبرو خواهید شد. به ذهن خود بسپارید که میزان آمادگی اولیه شما چندان مهم نیست، مسئله مهم پرهیز شما از غذا خوردن اضافی و استمرار در ورزش کردن است. زیاد کمال‌گرا نباشید و هرگز تسلیم نشوید. با تمرکز روی مزایای کاهش وزن مثل به دست آوردن انرژی زیاد و بهبود وضعیت سلامت خود را تشویق و تهییج کنید. سپس به بخش‌های منفی ماجرا مثل ورزش‌های زمان‌بر نگاه کنید و سعی کنید راه حلی منطقی برای آن بیابید.

 از دیگران کمک بگیرید
در نهایت فقط خود شما می‌توانید برای وزن کم کردن، به خودتان کمک کنید. اما بدین معنا نیست که شما باید به تنهایی همه کار کنید. از دوستان، خانواده و همسر خود کمک بگیرید. از افرادی کمک بگیرید که آنها را به خوبی می‌شناسید و می‌دانید که می‌توانند به شما روحیه داده و تشویقتان کنند. این افراد باید برای شنیدن حرف‌ها و نظرات و تشویق و تهییج کردن شما در دست باشند و حتی برای ورزش کردن با شما وقتی را اختصاص دهند. فرد ایده‌آل برای این‌کار کسی‌‌ست که در برنامه کم‌کردن وزن با شما شریک باشد. نظرات و تشویق افراد حرفه‌ای نظیر متخصص تغذیه و مربیان ورزش هم در موفقیت شما موِثر خواهد بود.
هدفی منطقی را در نظر بگیرید
زمانی که می‌خواهید به توقع خود از برنامه ورزشی و رژیم غذایی خود فکر کنید، حتماً واقع‌بین باشید. وزن کم‌کردن سالم و درست، آهسته و پیوسته اتفاق می‌افتد. هدف خود را برای کم‌کردن وزن معادل 0/5 الی 1 کیلوگرم در هفته تنظیم کنید. برای رسیدن به این هدف شما باید با رژیم غذایی کم‌کالری و ورزش منظم، روزانه حدود 500 الی 1000 کالری بسوزانید.

کاهش وزن بیشتر و سریع‌تر بدین معناست که شما به‌جای چربی، آب بدن خود را هدر داده و عضلات را سوزانده‌اید.برای خود اهداف هفتگی یا ماهانه تنظیم کنید و سپس میزان پیشرفت خود را بررسی کنید. به یاد داشته باشید که شما باید یک مسیر طولانی را طی کنید. اگر کاری بیش از اندازه شدید و خشن انجام دهید، ممکن است خیلی سریع تسلیم شوید.

به‌علاوه اهداف خود را بر مبنای انجام یک کار تنظیم کنید نه نتیجه انجام آن کار؛ مثلا هدف خود را ورزش کردن به مدت نیم ساعت و مصرف غذاهای کم کالری قرار دهید نه اینکه به واسطه این کارها نیم کیلوگرم وزن کم کنید. تغییر عادات و تمرکز روی انجام یک کار و نه نتیجه آن کار کلید اصلی کم کردن وزن است. در عین حال این اهداف شما باید کاملا منطقی و واقع‌گرایانه، ویژه و قابل اندازه‌گیری باشد. مثلا هدفتان این باشد که روزی 30 دقیقه و 5 بار در هفته پیاده‌روی کنید.

برای شروع زمان خاصی را در نظر بگیرید. توالی، مدت زمان و مکان ورزش کردن خود را در نظر بگیرید.

برنامه غذایی خود را بر مبنای نکاتی منطقی پایه‌ریزی کنید و در آن مصرف حجم بالایی از آبمیوه و سبزیجات را بگنجانید. همه چیز را یادداشت کنید تا بتوانید از مقایسه نوشته‌های خود میزان موفقیت و پیشرفت را تعیین کنید.از پزشک معالج یا متخصص تغذیه بپرسید که تا چه میزان می‌توانید بدون مشکل وزن خود را کاهش دهید.
 از غذاهای سالم استفاده کنید
غذاهای مایع، قرص‌های لاغری و غذاهای ترکیبی غیرعادی، کلید کنترل طولانی مدت وزن و سلامت بیشتر نیستند. به‌جای این‌ها سعی کنید غذاهای متنوع و سالم استفاده کنید. کم کردن کالری به معنای لذت نبردن از غذا، بدمزه‌ شدن غذا یا حتی ساده شدن غذا نیست.

یکی از راه‌های کم کردن میزان کالری وارده به بدن، مصرف بیشتر غذاهایی با پایه و اساس گیاهی شامل میوه‌ها، سبزیجات و انواع غلات است. مصرف غذاهای متنوع کمک مناسبی برای دستیابی به اهداف شما است. توجه داشته باشید که میزان کم کردن کالری بر مبنای نیازهای بدنی شما می‌تواند تغییر کند.

اگر بی‌نهایت گرسنه هستید می‌توانید بیشتر غذا بخورید یا در صورت دستیابی به اهداف برنامه خود، اگر نخواهید بیشتر وزن کم کنید، می‌توانید برنامه غذایی خود را برای حفظ وزن اصلاح کنید. رژیم‌های غذایی فوق‌العاده کم کالری استراتژی مناسبی در طولانی مدت نیستند. کمتر از 1200 کالری در روز برای زنان و 1400 کالری برای مردان عمدتاً توصیه نمی‌‌شود. اگر میزان کالری دریافتی شما بیش از حد کم باشد خطر ابتلا به بیماری‌های مختلف افزایش می‌یابد. در این‌صورت نه تنها به اهداف خود نخواهید رسید بلکه با مشکلات جدی بدنی روبرو خواهید شد.
 فعال باشید و فعال بمانید
رژیم غذایی به تنهایی می‌تواند کمکی برای وزن کم کردن شما باشد.کسر کردن 250 کالری از رژیم غذایی روزانه شما کمک می‌کند تا 0/2 کیلوگرم در هفته وزن کم کنید. 3500 کالری در روز تقریباً معادل نیم کیلو چربی‌‌ست. اما اگر به برنامه ای که گفته شد، 30 دقیقه پیاده‌روی سریع روزانه در هفته را هم بیفزایید، وزن شما دو برابر بیشتر کم می‌شود.

هدف از ورزش کردن جدا از تمام مزایای آن سوزاندن مقدار بیشتری کالری‌ست. میزان کالری مصرف شده در اثر ورزش به شدت، مدت زمان و توالی فعالیت بدنی بستگی دارد. برای بسیاری از مردم ورزش‌های با فعالیت بدنی متوسط اما طولانی مدت قابل تحمل‌تر است. اما برخی تمرینات سنگین هوارسان را ترجیح می‌دهند. یکی از اصلی‌ترین راه‌های کاهش وزن ورزش‌های هوارسان با شدت ثابت مثل پیاده‌روی است. 30 دقیقه پیاده‌روی در روز برای کم کردن وزن بسیار مفید است.

ورزش‌های قدرتی مثل بدن‌سازی و کار با وزنه نیز از جهت افزایش توده عضلانی، قدرت بدنی و مصرف کاری فوق‌العاده موِثر هستند. ورزش کردن باید آرام و در فواصل کوتاه آغاز شود و به مرور بر شدت و زمان آن افزوده شود. پیاده‌روی بهترین گزینه است. دوچرخه‌سواری، شنا و دویدن نیز موِثر هستند. جدا از تمرینات ورزشی، افزایش فعالیت‌های روزمره بدنی یکی از بهترین راه‌های مصرف کالری‌ست. مثلا وقتی سر کار هستید، بهتر است به‌جای استفاده از آسانسور از پله بالا بروید یا اینکه خودرو خود را دورتر از محل کارتان پارک کنید و تا محل کار کمی قدم بزنید. بالا رفتن از پله‌ها، قدم زدن، باغبانی کردن، چمن زدن، جارو زدن و حتی انجام کارهای منزل مثل ظرف شستن برای سوزاندن کالری مفید هستند.
 شیوه زندگی خود را تغییر دهید
اینکه صرفاً به مدت چند هفته یا چند ماه ورزش کنید و رژیم بگیرید کافی نیست. شما باید این رفتارها را در زندگی خود نهادینه کنید. برای این‌کار شما باید رفتارهای خود را تغییر داده و در قدم اول وزن خود را کاهش دهید. تغییر شیوه زندگی با نگاهی صادقانه به عادات غذایی و عادات روزمره آغاز می‌شود. برای تعیین وضعیت غذایی از خود بپرسید چه موقع تمایل به غذا خوردن دارید.

در حالت بی‌حوصلگی، خشم، خستگی، اضطراب، افسردگی یا زیر فشارهای اجتماعی به نحوه غذا خوردن، خرید کردن، و روش‌های غذا پختن خود دقت کنید. آیا بعد از غذا بشقاب خود را می‌شویید؟ آیا سریع غذا می‌خورید؟ هنگام تماشای تلویزیون غذا می‌خورید؟ و ببینید که آیا هر کدام از عوامل فوق تا‡ثیری در غذا خوردن بیش از اندازه شما دارد یا خیر؟ بعد از تعیین وضعیت خود برای کم کردن وزن،سعی کنید یک استراتژی برای تغییر عادات خود طراحی کنید. شما نمی‌توانید تمام عادات خود را یک‌جا و یک‌شبه ترک کنید. ولی می‌توانید با برنامه‌ای منطقی و منظم آرام آرام عادات بد قبلی خود را به رفتارهایی خوشایند و مفید تبدیل نمایید. ممکن‌ است کمی پسرفت داشته باشید. مهم این است که تسلیم نشوید. از فردا دوباره آغاز کنید.




شعر محرم

کلمات کلیدی :

اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز   جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز  

مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم   که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز      

اسیر جاذب? حُسن یوسف یاسم   که محو در گل مریم نمی شوم هرگز  

گناه کارم و حتی بدون اذن شما   بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز  

به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم   به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز  

قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی   بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز

 نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع   به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز

 در انتهای غزل من دوباره می خواهم   فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز




پنج شنبه 91/8/25

انرژی مثبت و منفی - فوق العاده خواندنی

کلمات کلیدی :

مطلبی فوق العاده خواندنی در مورد انرژی مثبت و منفی

 

تمام اتفاق هایی که دور و بر ما میفته، نتیجه ی انرژی هاست.
دوست مون انرژی!
شغل مون انرژی!
همسر مون انرژی!
اتفاقات، دونه دونه، انرژی!
دوستان عزیز قانونی داریم در فیزیک به اسم قانون "دوبروی"!
  قانون دوبروی به زبان ساده میگه که: هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژی از خود است. خودکار ، مداد، پرده، بدن من و شما و خلاصه همه چیز در حال ساطع کردن مداوم انرژی از خودشون هستند.
این انرژی ها چه هستند؟ چه کار می کنند؟ بحث مفصلی است که تا جایی که به تکنیک های موفقیت مربوط میشه، براتون توضیح میدم.
از این انرژی ها حتی عکس و فیلم تهیه شده که می بینید


دستگاه عکاسی از هاله های انرژی


هاله های انرژی انسان



بیمارستان میلاد تهران دوربینی رو خریداری کرده که از انرژی های اطراف بدن بیماران تصویر برداری می کنه و با توجه به تحلیل اون انرژی میشه تشخیص داد که عضو بیمار و گستردگی بیماری چطور هست
در ادامه ویژگی هاله ها را بررسی خواهیم کرد! هاله های انرژی انسان دو ویژگی دارند که این دو ویژگی رو بقیه انرژی ها ندارند.
1) انرژی

بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است.
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره.
خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ می زنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
- "دل به دل لوله کشی شده!"

و نکته فوق العاده جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی در هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت می کنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان. اصلا مهم نیست که من ایران باشم و طرف مقابل آمریکا باشه. در فیزیک به این میگن
"جهش کوانتومی".

یعنی انرژی ما از زمان عبور می کند.
پس به محض اینکه ما به چیزی فکر کنیم انرژی ما پیش او حاضر است.

یه وقتایی دارین تو خیابون راه میرید. حس می کنید که یکی داره نگاه تون می کنه. برمی گردید می بینید که واقعا داره نگاه تون می کنه. شما چطور حس کردی که یکی داره نگاه تون می کنه؟ قبول دارین کسی که به شما نگاه می کنه، داره به شما فکر هم می کنه؟

انرژی اون شخص رو دریافت می کنید و نتیجه ی تحلیلی که مغز شما از اون انرژی می کنه، میشه حس شما. شکل پر رنگ این رو میگن "تله پاتی" که آدم ها یاد می گیرن با تبادل انرژی فکر همدیگه رو بخونن.

2) انرژی من و شما مثبت و منفی میشه ولی انرژی اجسام همیشه خنثی است.
اگر ما حالمون خوب باشه، اگر آرام باشیم، اگر داریم مهر ورزی می کنیم، اگر داریم لطفی می کنیم، اگر داریم دعا می خونیم انرژی ما مثبت است.

اگر حالمون بد باشه، اگه داریم غر میزنیم، اگه داریم بد و بی راه میگیم، اگه عصبانی هستیم، اگه استرس داریم، اگه نگران هستیم، اگه اضطراب داریم

انرژی ما منفی است.

و اما انرژی اجسام خنثی است ولی انرژی من و شما میتونه انرژی اجسام رو هم مثبت و منفی بکنه.

آدم هایی که مثبت هستن (فکر های خوب می کنن – روحیه عالی دارن) انرژی شون مثبت است.
آدم هایی که منفی هستن (روحیه داغونی دارن) انرژی شون منفی است.
یکی از بحث های مهم موفقیت اینه که:
تا جایی که میتونی "از آدم های منفی حذر کن"
و تا جایی که می تونی "بچسب به آدم های مثبت" چرا؟

چون انرژی اونها روی من و شما اثر می گذارد. آدم مثبت دیدی، چی کار می کنی؟ بچسب بهش!
آدم منفی هم دیدی، در رو!
چون "افسرده دل، افسرده کند انجمنی را" یک ماه با یه آدم غرغرو راه برو، بعد از یک ماه خودت هم راه میری، غر میزنی.

قدیم یه موضوعی بود به نام "مجاورت". اگر عارفی و یا پهلوانی بود، عده ای به نام "مرید و نوچه" دور و بر اینها بودن. این مرید ها و نوچه ها همش حس خوبی داشتن. این حس خوب به خاطر چی بود؟
به خاطر انرژی فوق العاده مثبت اون عارف و پهلوان! هاله های انرژی در پیرامون دو قسمت از بدن ما تراکم بیشتری دارند.
چشم ها و دست ها.

دوست من زمانی که:
- حالمون خوب نیست
- عصبانیم
- غر میزنیم
چشم های ما دروازه ی انتقال انرژی منفی اند.

دوست من وقتی حالت خوب نیست حق نداری وارد خونه بشی.
به محض اینکه شما با حالت منفی وارد خونه میشی و شروع به سلام کردن به دیگران می کنید، انرژی منفی رو از طریق چشم هاتون به اعضای خونه منتقل می کنید. نتیجه این میشه که نیم ساعت بعد یا دارید میزنید تو سر همدیگه یا هر کدوم خسته و کوفته و داغون یه گوشه خونه ولو شدید! اول کیسه زباله انرژی های منفی رو بذار پشت در، بعد وارد شو.
یه خانمی در تهران تعریف می کرد می گفت:
" من تو خونه مون یه دونه گلدون داشتم و این گلدون رو خیلی دوست داشتم. یه سفر 4 ماهه پیش اومد که من مجبور شدم برم آمریکا و به خواهرم گفتم که من که میرم مسافرت تو هر روز بیا و این گلدون رو آب بده. خواهرم هم قبول کرد. من رفتم سفر و اومدم دیدم گلدون خشک شده! من به خواهرم میگم تو گلدون رو آب ندادی و اون میگه به خدا آب دادم! "
من گفتم:
" من حق رو به خواهرتون میدم. قول میدم که به گلدونه آب داده. "
بعد از خواهرش پرسیدم:
" خانم محترم، از خونه تون که بیرون میومدی و یه مسافت طولانی رو می رفتی که بری و یه گلدون رو آب بدی، خداییش چپ چپ گلدونه رو نگاه نمی کردی؟ "
خواهرش گفت: "دقیقا یه همچین حالتی داشتم."
گفتم "شما با انرژی منفی چشمت، گل رو خشک کردی!"

عکس این هم صادق است.

وقتی حالمون خوبه، چشم های ما دروازه انتقال انرژی های مثبت است.
وقتی حالتون بده، به عزیزاتون نگاه نکنید.
وقتی حالتون خوبه، تا می تونید به عزیزاتون نگاه کنید.
هلند بزرگترین صادر کننده ی گل جهان است. دانشمندای هلندی تستی رو انجام دادن. بچه های مهد کودکی رو بردند در مزارع گل و گفتن شما در بین مسیر هایی که بین ردیف های گل وجود داره بازی کنید و راه برید و بدوید ولی به گل ها صدمه نزنید.
دیدند جاهایی که بچه ها رو بردن و بچه ها اونجا بازی کردند، گل های اونجا هم با نشاط تر شدند و هم شاداب تر، و زود تر هم رشد کردند. نتیجه ی تحقیقات شون رو به دولت هلند اعلام کردند.
هلند بخشنامه ای رو داد به مهد کودک ها که هر مهد کودک موظف است هفته ای یک روز، مهد کودک رو تعطیل کنه و بچه ها رو ببره در مراکز پرورش گل و بچه ها اونجا بازی کنن. دوستان عزیز، چشم های ما اگه حالمون خوب باشه، دروازه ی انتقال انرژی مثبت است و اگر حالمون بد باشه، دروازه ی انتقال انرژی منفی است.

و اما چشم زخم چیست؟

وقتی ما از درون حالمون خراب و از بیرون می خوایم نشون بدیم حالمون خوبه، نتیجه چیزی میشه به نام چشم زخم! مثلا:
من یه نوزاد دارم، هر چی میدم میخوره، لپ از لپ دونش نمیزنه بیرون! مثل آدم های استخونی. میرم خونه فامیل. اون ها یه نوزاد دارن هم سن نوزاد من، ولی لپش مثل دو تا هلو! اونم از این هلو زعفرونی ها! میرم لپش رو میکشم و میگم "تپل مپل عمو چطوره؟" ولی تو دلم میگم "بچه بترکی! چی میدن تو میخوری!
وقتی از درون حالتون بد باشه و از بیرون بخواید نشون بدید که حالتون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنن.
من 20 ساله کارمند یک اداره ام. همین جور کارمند موندم. پسر عموم 5 ساله اومده توی اون اداره استخدام شده. پسر عموی من پارتی داره توی اون اداره و بعد از 5 سال بهش حکم "معاون مدیر کل" دادن! من 20 ساله اونجام ولی هنوزم کارمندم! از این گل ها دیدین که انقدر بزرگه که آدم پشتش دیده نمیشه! یه دونه از اون گل ها میخرم و میرم دم در اتاق پسر عمو، در میزنم میگم:
"پسر عمو مبارکه! حقت بود! لیاقتش رو داری! خدا رو شکر یکی از خاندان ما به جایی رسید!"
تو دلم دارم چی میگم؟ "بمیری الهی! حق من رو خوردی!"

زمانی که از درون حال مون خراب و از بیرون میخوایم نشون بدیم که حال مون خوبه، چشم های ما منفی ترین انرژی های ممکن رو از خودشون ساطع می کنه و اون انرژی منفی یه اتفاقاتی رو رقم می زند که ما بهش میگیم "چشم زخم"!
دوستان چشم خیلی قدرتمند است. مرتاض ها یه کارایی می کنن با چشم! مثلا با چشم به قطاری که داره با سرعت 80 کیلومتر میره نگاه می کنن و قطار یه دفعه متوقف میشه!  این توقف ناگهانی قطار هم چشم زخم است!
و اما انرژی دست ها بیشترین مقدار انرژی در دست ها است. بیشترین مقدار انرژی رو اول دست ها دارن و بعد چشم ها. تا به حال کسانی رو که انرژی درمانی می کنن دیدید؟

با چی انجام میدن؟
با دست.
چرا؟
چون بیشترین مقدار انرژی در کف دو دست است. ما وقتی یه جایی از بدن مون درد می گیره، روش دست میزاریم و بعدش هم درد مون آروم میشه.

در حقیقت خودمون داریم به خودمون انرژی میدیم، بدون اینکه متوجه بشیم!
در آمریکا یه عده نوزادانی رو انتخاب کردن و به مادرها شون گفتن که روزانه حداقل 20 دقیقه این بچه ها رو نوازش کنید.
بچه هایی که نوازش میشدن، نفخ شکمشون، بی تابی هاشون، چیزهایی که بچه های کوچک رو در این سن اذیت میکنه و باعث گریه شون میشه، به شدت کمتر از بقیه بچه ها شد!

دوستان بچه هایی که زود به دنیا میان رو میگن "نارس" و این بچه ها رو میزارن توی دستگاه تا به رشد مطلوبی برسن و زنده بمونن. اما متاسفانه بیشتر این بچه ها می میرند!
در آمریکا تحقیق جالبی شد، از مادران بچه های نارس خواستند که روزانه در کنار محفظه ی شیشه ای قرار بگیرند و از سوراخ هایی که در محفظه وجود داره سر و بدن بچه شون رو نوازش کنن.
نتیجه تحقیق نشون داد که مرگ و میر بچه های نارسی که توسط مادرشون نوازش میشدن فوق العاده کمتر از بچه های نارسی بود که نوازش نمی شدند!
چرا؟

چون این بچه ها انرژی مثبت رو از طریق دست های مادرانشون دریافت می کردن. و این قضیه به صورت کاملا علمی اثبات شده که نوازش سر کودکان در رشد مغز اون ها شدیدا تاثیر مثبت دارد.




چهارشنبه 91/8/24

عالی ترین روش ها برای آشتی کردن

کلمات کلیدی :

فرمول مجذوب کردن دوباره او به سادگی الفبا می باشـد. ایـن مـراحـل روش های مفید برای آشتی کردن آسـان را طـی نموده و هر قدم اشتباهی کـه برداشته شده را به حالت قبل برگردانید.

 - قبول کنید که اشتباه کرده اید زمانیکه به طور شفاف مشخص گردید که مرتکب اشتباه شده اید و مـطـلقا راه گریزی از پیامدهای حاصله از خطاکاری و جرمتان وجود نداشت،شما نیز باید گناه خود را بپذیریـد. برای جبران خرابکاری و رسیدگی کردن به موقـــیعت ایـجـاد شده پیش بروید. اگـر در این مـرحله در بیان جزئیات متوسل به دروغ شوید، احتمال اینکه او احساس کند که به طـور کـامـل بـا وی صـادق نـیستـید زیاد می شود و یا ممکن است داستان شما را به صـورت متفاوتی از شخصی دیگر بشنود.

 

بنابراین مثلا اگر او شایعه ای را مبنی براینکه شما را درحال خوش و بش کردن صمیمی با یکی از همکارانتان دیده اند، شنید، و اگر میـدانیـد ایـن داستان تا حدی حقیقت دارد، بیـدرنـگ شـروع به انکار و حاشا نکنید. برای سرپوش گذاشتن بر خطا خیلی دیر اسـت. رو راست باشید. قبول کنید که آن قضیه ممکن است اینگونه بـنظر دیـگران رسیده باشد که شما در حال صحبتهای عاشقانه با هـمـکارتـان بـوده اید، اما احساسات بچه گانه و زود گـذر خـود را مـقصر دانـسته و بگویید: " فقط هـمیـن یـک بـار بـود و پـشـیـمـانـم. ابـدا علاقه ای به او ندارم" و یا چیزی مشابه این.

 

رو راست و مستقیم باشید، اما کار غیر عاقلانه انجام ندهید. تا میـتوانید اشتباه خود را بی اهمیت جلوه دهید. هـمسر شـما شـدیدا مـی خواهد باور کند که شما قصد اذیت و آزار او را نداشته اید بنابراین تمام تلاش خود را برای پاک کردن ذهـن او بکار ببندید. حتی اگر یک عذر و بهانه به نظر شما ناکار آمد برسد، اگر بـه صورت متقاعد کننده ای آنرا بیان کنید باز وی خریدارش خواهد بود.

 

در چنین شرایطی صداقت بیش از حد، ممکن است صدمه بزند. برای مثال در حالی کـه قطعا باید بپذیرید که از حد و حدود خود هنگاه صحبت کردن با همکارتان تجاوز کرده ایـد، لزومی ندارد به او بگویید که همیشه از دیــدن او خوشحال میـشدیـد و یا به چشم شما فرد جذابی بنظر می رسیده است. کنترل خسارت یعنی به حداقل رساندن اشتباه و نه بزرگنـمایی کـردن آن بـوسیله دادن اطلاعاتی او واقعا نیازی به دانستنشان ندارد.

 

2- بی ریا و صادق باشید هنگام تــلاش برای برگرداندن یک رابطه به حالت قبل، می تـوانـیـد هـمـه چـیز را به دلیل عذرخواهی کردن سرد و بی تـفاوت خراب کنید. خـالـص بـاشـیـد. از طـریق لـحن صـدا و صحبتهای خود به او نشان دهید که حـقیقتا از اشتباهتان متاسف هستید و اینکه دیگر هرگز درآینده تکرارش نخواهید کرد. برای او روشن کنید که از گناه خود پشیمانید "حتی اگر فکر نمی کنید که آنقدر ها هم مهم بوده باشند."

حقیقت امر این است که یک زن وقتی یک مرد دلشـکسته و پـشیمان بنظر برسد بسیار راحـت او را مورد پذیرش و عفو قرار میدهد. در واقع این بـخـشـی از غـرایـز طبـیـعی زنان محسوب می گردد. بـنابراین اگر روز تولد همسرتان را فراموش کرده ایـد و او به دلیل این اشتباه احساس سرشکستگی می کند، اشـتـباه خـود را با شـانه بالا انداختن و گفتن عباراتی مانند " خوب متاسفم، حالا که اتفاقی نیفتاده" از سـر باز نکنید. کمی جدی تر و بـا احـساس تـر عـمـل کنید. اگـر در ایـن مرحـله حالتـی بــی تفاوت و بی اعتنا به خود بگیرید، احتمال طولانی تر شدن حل مشکل بیشتر خواهد شد.

 

3- اشتباه خود را جبران کنید با این کـه ممکن است اندکی شـفاف به نـظر بـرسد کـه می توان رفتارهای اشتباه را با هـدایا و نیکی های بخصوص جبران کرد، اما اگر این عمل با دقت و با سلیقه انجام گیرد، بهترین روش برای ابقا و تجدید یک رابطه خواهد بود. در ایـنـجا نـیـز کلید موفقیت همانند همیشه ابراز و بیـان احـساسات می باشد. به او نشان دهید که تا چه حد اندیشمند و با مـلاحظه هستید. گردنبـندی را که هـمسرتان هـمـیشه چـشـمش بـه دنـبـال آن بــود خریداری نموده و به او هدیه دهید. یک شـب به دل او بـاشید و کـاری را بـکـنـیـد کـه وقف مرادش باشد. گذراندن یک شب در یک سینما یا تئاتر موزیکال چیزی را از شما کم نکرده و در حقیقت یک فداکاری کوچک برای نگهداری یک رابطه بزرگ بشمار می رود.

 

لازم نیست برای اینکه دل او را دوباره به دست آورید، حساب بانکی خود را خالی کـنید. زنها دیوانه هدیه ای هستند که بدانند شـما برای خشنود ساختن آنها با وقت گذاشتن و سعی و تلاش خود تهیه نموده اید. یک نـسخه از کـتـاب مـورد عـلاقه دوران کـودکــی او می تواند هدیه ای رومانتیک و شیرین برایش باشد. از طرف دیگر خریدن یک پخش کننده DVD ، با اینکه مفید است، اما ایده خوبی نبـوده و نشانگر این خواهد بود که شما برای از سر باز کردن آن مشکل، پـول خرج کرده اید. هـدایـای جبـرانـی خـود را عاقلانه انتخاب کنید.

 

4- اشتباه خود را تکرار نکنید حتی اگر مراحل 1 و2 و3 را بـا مـوفـقیت طی کنید، با تکرار اشتباه خود می توانید دوباره همه چیز را بر هم بزنید. با سعی و تلاش برای انجام ندادن مجدد اشتباه خود در آینده، ثابت کنیـد کـه "درستان را خوب یاد گرفته اید".

برای مثال اگر انجام دادن کارها باعث حواس پرتی و فراموشی قرار ملاقات با همسرتان می شود، ساعت یا موبایل خود را تنظیم کنید تا سر زمان مقرر شـما را با خـبـر کـنـد - هر آنچه که باعث تغییر رفتارهای منفی در شما می شود را انجام دهید.

 

همچنین رهایی وبیرون جستن ازموقیعتی که بدلیل تکرار یک اشتباه ایجادشده، بسیار دشوار تر خواهد بود. اگر اشتباه خود را مرتبا تکرار کـنـید، هـمسر شـما باور نخواهد کرد که واقعا از کرده خود متاسف و پشیمان هستید. اعتبار شما از دسـت مـی رود و بـعد از آن، چـیـز دومـی که از دست خواهد رفت رابطه تان خواهد بود. هدف این است که بـه او نشان دهید اشتباه شما فقط یـک بی عقلی یـک بـاره بـوده، نـه یـک جریان شـخـصـیتی مداوم و پایدار.

و در پایان ...

 

علاوه بر نـکاتی کـه در بالا ذکر شد، به خاطر داشته باشید که وقت طلا است. بعد از یک انـفـجـار مـجـبـوریـد بـرای کـاهـش دادن خسارات سریع عـمل نمایید. به او وقت عـمـیـق انـدیشـیـدن در مـورد خـطای خـود را نـداده و نـگذارید عصـبانیتش افزایش یابد. وقفه زیاد پیش از آغاز مراحل بازیافت رابطه، همچنین احتمال مشورت او بـا دوسـتانش را افزایش می دهد که هرگز چیز خوبی نیست "معمولا آنها طرف او را گرفته و تشویقش میکنـنـد که کوتاه نیاید"

بـنابراین فورا اشتباه خود را پـذیـرفته و با خلوص کامل از او عـذر خـواهـی نـمـوده و دیـگر خطای خود را تکرار نکنید.




چهارشنبه 91/8/24

بهترین آموزش برای داشتن خانواده ای شاد

کلمات کلیدی :

در این مطلب سعی داریم به خانواده ها کمک کنیم و تعدادی از کارهایی را که با انجام دادن آنها می توانند به زندگی شاد و ایده آلشان دست یابند به عنوان نمونه معرفی کنیم. مطمئنا پس از مطالعه این مطلب راه های بسیار دیگری به ذهنتان خطور خواهد کرد.

  ه اعتقاد تولستوی خانواده های شاداب و پرانرژی مانند یکدیگرند. روان شناسان امروزی نیز معتقدند خانواده هایی که بیشتر اوقات خود را با خوشحالی و در عین حال آرامش سپری می کنند ویزگی های مشترک بسیاری دارند و به نکات مشترکی که روحیه خانواده را بالاتر می برد توجه داشته و آنها را در زندگی اجرا می کنند.

 

خانواده های بسیاری مشتاق هستند زندگی شاد و پرنشاطی داشته باشند تا بتوانند اوقات خوشی را در کنار یکدیگر سپری کنند اما متاسفانه نمی دانند برای دستیابی به این اهداف چه باید بکنند.

 1 – باهم آواز بخوانید

 

دسته جمعی آواز خواندن، از کارهایی است که همواره با شادی و خنده همراه است، نیازی نیست که خواننده باشید و یا با قواعد و اصول خوانندگی آشنا باشید برعکس اگر هیچ گونه تجربه و آموزشی در این زمینه نداشته باشید اوقات مفرح تری را سپری خواهید کرد. هرگز نگویید از ما گذشته، این جمله شروعی برای یک زندگی کسالت آور و یکنواخت است.

 

بسیاری از زن و شوهرها پس از تولد فرزندان از ابراز خوشحالی و انجام کارهای پرتحرک صرف نظر می کنند درحالی که شادترین و موفق ترین خانواده ها هرگز این گونه نمی اندیشند بلکه بچه ها را نیز در انجام این کارها سهیم می کنند. زمانی که همه اعضای خانواده در خانه حضور دارند فرصت خوبی برای آواز خواندن است اگر دسترسی به مکانی باز و بزرگ دارید با یکدیگر بدوید و بخندید و بخوانید.

 

2 – اتاق شادی داشته باشید

 

برنامه ریزی و رفتار طبق برنامه تعیین شده بسیار خوب بوده و در اکثر مواقع بهترین گزینه برای دستیابی به اهداف است اما این که بخواهید همواره طبق برنامه های دقیق و ثابت زندگی کنید نیز سخت و کسالت آور است. تاکید بیش ازحد به دنبال کردن برنامه ریزی ها و انجام کارهای روزمره و یا موظف کردن بچه ها به انجام تکالیف مدرسه موجب بالارفتن میزان استرس و نگرانی در بین اعضای خانواده می شود. در برنامه ریزی های روزمره تان حتما زمانی را برای استراحت و تفریح بگذارید و در این اوقات به هر کاری که دوست دارید بپردازید حتی کارهایی که هیچ هدفی نداشته و یا بی نتیجه هستند.

 

در این اوقات کاری کنید که همسرتان و اگر فرزند دارید فرزندتان از انجام آ ن لذت برده و خوشحال تر شوند. در کل کارهایی انجام دهید که موجب می شوند در کنار یکدیگر اوقات بهتری داشته باشید. اکر خانواده ها قسمتی از منزل را برای مطالعه، انجام تکالیف درسی و این قبیل کارها اختصاص می دهند اما کمتر خانه ای وجود دارد که در آن قسمتی مخصوص بازی و انجام کارهای نشاط انگیز باشد. حتی اگر به دلیل کوچک بودن منزلتان امکان ایجاد اتاق شادی را ندراید قسمتی از منزلتان را برای چند ساعت در هفته به این کار اختصاص دهید، بدون شک به این قسمت از منزلتان بیش از مابقی خانه علاقه مند خواهید شد.

 

3 - عادت های خوب و مفرح بسازید

 

فست فودها ازجمله غذاهای مضر و خوشمزه و جذابی هستند که اکثر افراد به خصوص کودکان با اشتها به آنها روی می آوند. اما همه از مضرات این غذاها آگاهیم و باید راهی بیابیم تا فرزندان خود را به خوردن غذاهای مفید و مقوی ترغیب کنیم. یکی از بهترین کارها برای رسیدن به این هدف این است که کودکان را در پختن غذاها شریک کنیم چراکه آنها مشتاق خوردن غذایی هستند که خودشان آن را تهیه کرده اند. راه دیگری که می توان کودکان را به خوردن غذاهای سالم تشویق کرد طراحی مسابقه در خانواده است. مسابقه ای ترتیب دهید که همه اعضای خانواده در آن شرکت کنند حتی کودکان کم سن و سال و در این مسابقه هرکسی باید بهترین، سالم ترین و خوشمزه ترین غذا را تهیه کند. در این مسابقه سعی کنید غیرمستقیم بهترین مواد غذایی را به کودکتان معرفی کرده و بخواهید از آنها در غذایش استفاده کند و سپس او را در مسابقه برنده اعلام کنید.

 

به این ترتیب کودک شما از سنین پایین مواد غذایی مفید را شناخته و به خوردن آنها عادت می کند. همچنین فرزندانتان را از سنین پایین در انجام کارهای منزل سهیم کنید و از آنها بخواهید اتاق و وسایل خود را خودشان مرتب کنند و در ازای آن پاداش کوچکی بدهید مثلا به آنها اجازه دهید شب یک ساعت دیرتر بخوابند و یا نیم ساعت بیشتر از حد معمول تلویزیون تماشا کرده و یا با کامپیوتر بازی کنند. به این ترتیب آنها از کودکی مسوولیت پذیر تربیت شده و می آموزند که به یکدیگر کمک کنند.

 4 – با هم ورزش کنید

 

انجام تمرینات ورزشی همواره برای حفظ و بالابردن سلامتی بدن توصیه می شود و چه بهتر اگر این تمرینات را به همراه اعضای خانواده انجام دهید تا به این ترتیب سلامتی روحی خود و خانواده تان را بالا ببرید. بعدازظهرها و یا اوایل شب معمولا همه اعضای خانواده در منزل هستند و این زمان فرصت خوبی است تا برای دوچرخه سواری یا پیاده روی به پارک یا محوطه بازی در نزدیکی منزلتان بروید. هنگامی که فرزندانتان مشغول بازی با وسایل موجود در پارک هستند شما و همسرتان نیز می توانید علاوه بر پیاده روی و نرمش با یکدیگر صحبت کنید.

 

5 – به تمام فرزندانتان توجه کنید

 

والدینی که بیش از یک فرزند دارند معمولا از کمبود وقت شکایت می کنند و به دلیل مشغله هایشان کمتر با فرزندانشان وقت می گذارنند. اما به یاد داشته باشید که تک تک فرزندان شما به شما نیاز دراند حتی اگر دیگر دوران کودکی و نوجوانی شان را پشت سر گذاشته باشند گاهی مشکلات فرزند بزرگ تر شما بسیار جدی تر و مهم تر از برآوردن نیازهای ساده و ابتدایی کودک شماست.

 

6 – به یکدیگر احترام بگذارید

 

به همسرتان عشق بورید و به او احترام بگذارید و این کارها را حتما در حضور فرزندانتان نیز انجام دهید. کودکان باید بدانند و ببینند که والدینشان یکدیگر را دوست داشته و به هم احترام می گذارند، به این ترتیب هم احساس امنیت و آرامش کرده و هم خود نیز این شیوه رفتاری را می آموزند. بسیاری از خانواده ها در حضور فرزندان به یکدیگر ابراز عشق و علاقه نمی کنند و همین مساله به مرور زمان موجب سردشدن روابط و یکنواخت و کسالت آور شدن زندگی می شود.

 

7 – به رفتارهای خوب جایزه بدهید

 

یکی از مسایلی که موجب ایجاد اختلاف بین همسران می شود بدرفتاری های کودکان است همچنین زمانی که فرزندتان را به دلیل رفتار نادرستش تنبیه می کنید در جو منزل تشنج ایجاد می شود پس بهتر این است که از ابتدا کودک را با رفتارهای پسندیده آشنا کنید. یکی از بهترین راه ها برای آموزش این مساله به کودکان این است که خود و همسرتان در حضور کودکان رفتار شایسته ای داشته و به یکدیگر احترام بگذارید. هرگاه فرزندتان رفتار خوبی داشت او را تشویق کرده و در مقابل با صحبت کردن به او بیاموزید که کدام رفتارها نادرست و ناشایست هستند.

 

نیازی نیست که هدیه گران قیمتی را به عنوان جایزه به فرزندتان بدهید چراکه با این کار توقع او را از زندگی و اطرافیان بالا برده و موجب می شوید در آینده مشکلات دیگری به وجود آیند. معمولا خانواده ها در اواخر هفته و تعطیلات از منزل بیرون می روند می توانید به پارک، سینما یا باغ وحش رفته و به او بگویید که این تفریحات جایزه او هستند.

 

8 – عذرخواهی کافی نیست

 

اگر یکی از فرزندانتان به خواهر یا برادرش توهین کرده و او را ناراحت کرد به او بیاموزید که باید از او عذرخواهی کند حتی اگر خواهر یا برادرش از او کوچک تر باشد. همچنین به او بیاموزید که تنها عذرخواهی کافی نیست و باید کاری کند تا رفتار نادرستش جبران شود. مثلا وسیله بازی یا خوراکی مورد علاقه اش را با او شریک شود و یا به او در مرتب کردن اتاق و وسایلش کمک کند.

 

9 – باهم مطالعه کنید

 

مطالعه کردن نیز از عادات بسیار خوبی است که از دوران کودکی باید آن را در افراد پرورش داد. هر روز زمانی را به مطالعه با فرزندانتان اختصاص دهید و چه بهتر اگر همه اعضای خانواده در این زمان به مطالعه مطالب مورد علاقه شان بپردازند. کودکان با مشاهده مطالعه کردن والدینشان ترغیب می شوند که خود نیز در این زمان مطا لعه کنند چراکه آنها رفتارهای شما را با دقت زیر نظر داشته و از شما الگوبرداری می کنند. می توانید با کودکتان به مطالعه کتاب های مخصوص کودکان بپردازید و اگر فرزندتان به مدرسه می رود کتاب را بین خودتان قسمت کرده و هرکدام یک قسمت از کتاب را بخوانید. زامنی که نوبت به خواندن شما می رسد با هیجان بخوانید، کودکان عاشق هیجان و شادی هستند و زمانی که نوبت به کودک رسید او را به این دلیل که توانسته قسمت مربوط به خودش را به خوبی بخواند تشویق کنید.

 

10 – خاطرات خوب را جاودان کنید

 

روز ازدواج، تولد فرزندان و دیگر اتفاقات شیرین زندگیتان را با گرفتن عکس و فیلم جاودان کرده و بعد مرتب آنها را تماشا کنید. عکس های روزهای شیرین زندگیتان را به دیوار نصب کنید. هرازگاهی به تماشای آلبوم عکس های قدیمی و فیلم های آن دوران بنشینید و سعی کنید با رعایت نکاتی که در این مطلب ذکر کردیم و راه های بی شمار دیگر تعداد این روزها و خاطرات شیرین زندگیتان را بیشتر کنید.

منبع:مجله موفقیت




چهارشنبه 91/8/24

نشانه های عاشق شدن

کلمات کلیدی :

نشانه های عاشق شدن

آیا این عشق است، یعنی عاشق شده‏ ام؟ همیشه به او فکر می‏کنم، می‎خواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ می‏شوم، وقتی می‏خندد خوشحالم و وقتی گریه می‏کند، ناراحت می‏شوم، همانی را می‏خواهم که او می‏خواهد. به طور حتم این عشق است.

 


عشق چیست؟
از قرن‏ها پیش عشق احساس قلبی شناخته می‏شده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب‏شناسی بال و پر گرفت، جایگاه عشق به مرور متزلزل شد تا آنکه در نهایت در قرن بیستم، عشق احساسی تولید و کنترل شده از سوی مغز و نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی در بدن خوانده شد.
با پیشرفت هر چه بیشتر علم، مشخص شد عشق نتیجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرایز، احساسات و منطق) و قلب است. ده‏ها هزار نورون اطلاعات درونی را به مغز مخاطره می‏کنند و در نهایت مرکز مربوط به غرایز این اطلاعات را بررسی کرده و دستور بروز عکس‏العمل‏های فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، سرخ شدن پوست و عمیق‏تر شدن تنفس را صادر می‏کند.
آیا واقعا عاشقی؟
برخی نشانه‏ ها می‏تواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.
1 به سمت هم کشیده می‏شوید
یکی از نشانه ‏های عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور می‏کنند و همدیگر را در مقابل دیگران به‏ گونه ‏ای توصیف می‏کنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبی‏های هم می‏بینند و هر یک در رابطه احساس حقارت می‏کنند.
2 با هم خوش می‏گذرانید
وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذت‏بخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت می‏کند و این درواقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی خستگی و سردرگمی می‏کنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.
3 همیشه برای هم حاضرید
وقتی با او تماس می‏گیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده می‏دهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان می‏گردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست. شما اولویت اول او هستید، او می‏خواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمی‏زند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف می‏زند یعنی عاشقتان نیست.
4 نگران هم هستید
وقتی با هم هستید از شما می‏پرسد که روز خوبی را گذرانده‏ای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش می‏کند و به دیگری گرایش می‏یابد. این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمی‏دهد و مشکلات درگیری‏ هایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.
5 آسیب‏ پذیرید
فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکی‏اش و موقعیت‏هایی که از دست داده. او سعی می‏کند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد. معمولا خود را آسیب‏پذیر نشان می‏دهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار می‏کند که مردها و زن‏ها را خوب می‏شناسد، مراقب باشید. او تنها می‏خواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.


6 در رویای هم هستید
داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشق‏ها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم می‏چینند و زندگی آینده را کنار هم می‏سازند. اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت می‏بیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامه‏ریزی‏های شما برای آینده نمی‏دهد،
 خود را گول نزنید او عاشق شما نیست. وقتی عاشق کسی هستید، بزرگ‏ترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید.
اکثر افراد فکر می‏کنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است. اگر جزو افرادی هستید که تصور می‏کنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید «سلام من شما را دوست دارم و می‏خواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این 6 روش عمل کنید. به طور حتم این روش‏ها موثرتر خواهد بود.
7 دلتان را به دریا بزنید
می‏گوید 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمی‏کند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمی‏داند عکس‏العمل او چه خواهد بود؟!
اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواسته‏تان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمی‏شود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.
8 نگویید عاشق شما هستم
هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. می‏توانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.
9 منتظر موقعیت باشید
مطمئنا نمی‏شود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامه‏ریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است.
 البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو (نه تلفنی یا با فرستادن اس‏ام‏اس و ایمیل) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.
10 اصرار نکنید، از نو شروع کنید
به عکس‏العمل‏ های طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.
11 اعتماد به نفس داشته باشید
آنچه زنان را عاشق مردان می‏کند، ثبات‏قدم و اعتمادبه‏نفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمی‏دانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتمادبه‏نفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.
12 بیش از حد رمانتیک نباشید
در برخی فیلم‏ها می‏بینیم که عشاق نیمه‏ شب در جنگل زیر نور ماه یا در هلی‏کوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز می‏کنند، اما بهتر است شما منطقی‏تر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید.




چهارشنبه 91/8/24

تشخیص شخصیت از روی نوع خوابیدن

کلمات کلیدی :

یک کارشناس زبان بدن در پژوهش جدید خود مدعی شده که موقعیت خواب فرد می‌تواند اطلاعات زیادی را درباره شخصیت وی نمایان کن

به گزارش ایسنا، رابرت فیپس، چهار حالت خواب را مشخص کرده و اظهار کرده که شکل خواب جنینی که از طرفداران بیشتری در میان افراد نگران برخوردار بوده، رایج‌ترین شکل خوابیدن است.

بیش از نیمی از انسان‌ها از این شکل خواب استفاده می‌کنند که در آن زانوی فرد به سمت بالا کشیده شده و سر به داخل بدن خم شده است.

به گفته فیپس، هرچه میزان این جمع شدگی بیشتر باشد، فرد به دنبال آسایش بیشتر است.

دومین نوع رایج، موقعیت خواب کتابی است که 28 درصد از آن استفاده می‌کنند.

در این موقعیت، بدن فرد کشیده بوده و بازوها و پاها در کنار هم قرار دارند که به گفته فیپس نشانه لجبازی بوده و این افراد احتمالا پس از بیداری محکم‌تر از زمان خواب خواهند بود.

25 درصد از انسان‌ها به خواب در موقعیت مشتاق یا آرزومند تمایل داشته که بازوها به سمت جلو کشیده شده‌اند و از نظر فیپس یا به دنبال یک رویا بوده یا یک رویا به دنبال آنها است.

این افراد بدترین منتقدان خود هستند و همیشه انتظار بهترین نتایج را دارند. آنها با اشتیاق برای مقابله با چالش‌های روز از خواب بیدار می‌شوند.

افرادی که از موقعیت افتاده به روی شکم برای خواب استفاده می‌کنند، 17 درصد را در میان کل به خود اختصاص داده و از احساس کنترل کمتری بر روی زندگی خود برخوردارند.

از لحاظ فیزیکی این یکی از ناراحت‌ترین موقعیت‌ها برای خواب به شمار می‌رود.

فیپس برای این پژوهش از افراد خواست تا رایج‌ترین موقعیت خواب خود را ثبت کنند. به گفته وی، یک خواب شب خوب می‌تواند فرد را برای روز بعد آماده کند و موقعیت‌های خوب نیز شکل احساس فرد را در زمان بیداری تعیین خواهد کرد.




چهارشنبه 91/8/24

درس هایی از زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی گیریم

کلمات کلیدی :

خواندن این مطلب بسیار جالب و خواندنی را از دست ندهید

پیام مشاور: درس و مدرسه، موضوعات از پیش انتخاب شده و مشخصی هستند که بر پایه رشد عقلانی و روانی هر
گروه سنی و با دقت خاصی برگزیده شده اند، اما درس های زندگی در طول زندگی اتفاق می
افتند و به دنبال تجربه های تلخ و شیرین حاصل می گردند، بنابراین سلسله مراتب
ندارند و با اولویت خاصی آموخته نمی شوند. درس های زندگی حاصل برآیند تجربه های ما
و اطرافیان مان است، مسلما پایانی ندارد و در هر سنی قابل یادگیری و تکراراست.

در اینجا چند درس مهم اشاره شده است، شما می توانید درس هایی به آن بیفزایید:

از کاه کوه نسازید

بسیاری مواقع درگیر مسایلی می شویم که به خودی خود چندان اهمیتی ندارد، ولی به خاطر نگاه قضاوت گر و بدبین ما مساله، پیچیده می شود و سختی هایی را برای زمان حال و آینده ایجاد می کند.

زندگی می تواند غیرقابل پیش بینی باشد

آیا تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم» گاهی اوقات در طول زندگی خود درگیر مسایلی می شویم که هرگز انتظارشان را نداشته ایم و شاید دیگران را به خاطر آن موضوع مورد شماتت و انتقاد قرار داده باشیم. همیشه، همه چیز آن طور که در تصور ماست پیش نمی رود، پس منتظر غیرمنتظره هاباشیم. این نگاه به ما کمک می کند هنگام مواجهه با مسائل خاص دچار شوک و بهت نشویم
و نیز شرایط دیگران را بیشتر درک کنیم.


یکی از نامطلوب ترین کلمات در هر زبانی، کلمه «من» است

داشتن اعتماد به نفس و رضایت از خویشتن بسیار مطلوب است، اما دائما از خود گفتن، از موفقیت های خود صحبت کردن و از خود متشکر بودن، بیشتر مشخصات یک فرد ازخودراضی است تا یک فرد با اعتماد به نفس.

روابط انسانی از هر چیزی مهم تر است

داشتن روابط سالم انسانی در زندگی هر فرد از مهم ترین امتیازات محسوب می شود. اگر فردی برای رسیدن به موفقیت و امکانات اقتصادی و موقعیتی روابط انسانی خود را فدا کند، در حقیقت این موفقیت یک موفقیت حقیقی نیست. بدون عشق و حمایت خانواده و دوستان زندگی حتی در شرایط مالی ایده آل، سرد و بی روح است. پیش از حرکت در جاده موفقیت اولویت هایمان را مشخص سازیم تا روابط را فدای موقعیت نکنیم.


هیچ کس نمی تواند موجب شادی شماشود

شاد بودن و آرامش خیال مسوولیت خود شما است نه هیچکس دیگر.


هرکدام از ما بایستی بتوانیم با شناخت بهتر خویشتن، نقطه رضایت و تعادل را در خودمان پیدا کنیم. ارتباطات ما کیفیت زندگی ما را ارتقاء می بخشد و آن را غنی تر می سازد اما مستقیما موجب خوشحالی ما نمی شوند بلکه خودمان سبب ساز شادی خود هستیم.

مراقب کلمات و رفتار خود باشید

طرز تفکر، کلمات مورد استفاده و رفتار ما شخصیت ما را می آفریند. همواره فردی باشیم که به خاطر آنچه هستیم از خودمان رضایت داشته باشیم و خانواده و آشنایانمان در کنار ما احساس افتخار کنند.

خودتان، دوستانتان و حتی دشمنانتان را ببخشید

همه ما انسانیم، بنابراین گاهی بیراهه می رویم یا اشتباه می کنیم. چنانچه این اشتباه تکرار نشد و احساس پشیمانی به همراه داشت قابل بخشیدن است. درگیر شدن دائم با خطاهای خودمان و دیگران زندگی را بسیار سخت می سازد.

خنده بر هر دردی دواست

هر روز خود را به شکلی برنامه ریزی کنید که برای شادبودن و پرداختن به طنز جایی وجود داشته باشد.

نیروی پشتکار را جدی بگیرید

هیچ وقت تسلیم نشوید، همیشه هدف ها و رویاهایتان را زنده نگه دارید. حفظ انگیزه و استمرار در انجام کارها یکی از شروط موفقیت است. پشتکار در نهایت شما را به همه چیز می رساند.

استفاده طولانی از تلویزیون، کامپیوتر و فضاهای مجازی موجب فرسودگی و آسیب روانی می شود

بخش قابل توجهی از زندگی انسان امروز صرف تماشای تلویزیون و ارتباط با اینترنت می شود. این سبک زندگی اگرچه دستاوردهای مثبتی نیز دارد ولی درصورت استفاده نامناسب مضرات خاص
خود را دارد. متاسفانه این روزها، مطالعه کتاب، استفاده از منابع مطالعاتی صحیح و ورزش کردن کمی رنگ باخته است. بیایید دوباره اولویت هایمان را تعریف کنیم.


شکست را بپذیرید

هریک از ما یک یا چندبار در مسیر هدف هایمان شکست خورده ایم. شکست معلمان بزرگی در زندگی هستند و اشتباهاتمان را به ما نشان می دهند و عملکردمان را تصحیح می کنند. توماس ادیسون نگرش بسیار خوبی نسبت به شکست داشت، او می گفت: من شکست نخورده ام بلکه ده هزار راه متفاوت پیدا کرده ام که موثر واقع نمی شود.

از اشتباهات دیگران بیاموزید

ضرب المثلی می گوید: «عاقل آن است که از اشتباهات خود بیاموزد و عاقل تر کسی است که از اشتباهات دیگران نیز می آموزد». بنابراین همواره و در هر شرایطی آماده و پذیرای یادگرفتن باشید.

به دیگران محبت و عشق بورزید

زندگی کوتاه است بنابراین از اینکه به دیگران بگویید دوستشان دارید، هراسی نداشته باشید. در ارایه و دریافت عشق سخاوتمند باشید. دوست بدارید و دوست داشته شوید.

همواره به گونه ای زندگی کنید که خودتان به وجود خود افتخار کنید

سعی کنید در هر سمتی که هستید بهترینی باشید که می توانید، بهترین همسر، بهترین والد، دوست، رئیس، کارمند، دانشجو و بدین طریق از دنیا، جهان بهتری بسازید.

و در نهایت به خاطر بسپارید که در مدرسه درسی را می آموزید، سپس آزمون می دهید، در حالی که در زندگی ابتدا در آزمون شرکت می کنید و سپس درس را می آموزید، آزمون های زندگی را جدی بگیرید…

راستی چه کسی مقصر است؟

آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که دائما انگشت اشاره خود را به سمت دیگران نشانه گرفته اید و همه کس و همه چیز را مسبب مشکلات خود می دانید؟
آیا استادتان باعث شده در امتحان نمره کم بگیرید؟ آیا دوستان ناباب باعث مشکلات فعلی شما شده اند؟ آیا والدین تان در تربیت شما ضعیف عمل کرده اند؟ راستی چرا عادت کرده ایم دائما دیگران را سرزنش کنیم و آنها را عامل مشکلات خود بدانیم؟ چرا سهم خودمان را در بروز مشکلات نادیده می گیریم؟ دلایل زیادی وجود دارد که ما دوست داریم از سهم خودمان بکاهیم یا حتی نادیده اش بگیریم. در اینجا به چند دلیل عمده اشاره می
کنیم:

1) یکی از دلایلی که دائما دنبال مقصر می گردیم این است که حقیقتا هنوز بزرگ نشده ایم. معمولا کودکان وقتی مقصر شمرده می شوند به سرعت دیگری را مقصر اصلی خطاب می کنند. گویی در بعضی مواقع طبق همان عادت دیرینه کودکی خود عمل می کنیم و با مقصر شمردن دیگری بار خود را سبک می کنیم.

2) گاهی این عادت را از اطرافیان خود یاد گرفته ایم و به عبارتی الگوبرداری کرده ایم. مثلا ممکن است والدین، معلمین یا بزرگسالانی که در اطراف ما بوده اند هرگز مسوولیت هیچ مشکلی را برعهده نمی گرفته و دائما دیگران یا ما را مقصر شمرده اند. بدین ترتیب ما نیز تابع همین الگو شده ایم و همین رفتار را تکرار می کنیم.

3) اگر فرد مسوولیت پذیری نباشیم ممکن است مثل هر کار دیگری بار مشکل خود را نیز بر دوش دیگران بیندازیم و به جای حل مشکل با سرزنش دیگران وقت خود را تلف سازیم.

4) گاهی اوقات هم برای فرار از بار احساس گناه، به خودمان می قبولانیم که ما مقصر نبوده ایم.

چرا باید از سرزنش دیگران دست برداریم؟

هیچ فردی صددرصد درست یا غلط فکر و عمل نمی کند، هر فردی براساس ارزش های فردی و باورهای درونی خود روشی خاص برای فکر کردن و عمل کردن دارد.
بهتر است به جای اینکه سعی کنیم اشتباهات را پیدا کنیم با هدف حل مساله نگاه عمیقی به موضوع داشته باشیم، در نهایت خودمان مسوول ایم.

سرزنش دیگران به خطار یک مشکل شخصی، خبر از ناپختگی روانی و انکار مشکل می دهد. حتی اگر فکر می کنید کسی مشکلی در زندگی شما ایجاد کرده است، خود شما در نهایت مسوول اید و به جای تمرکز بر
اینکه چه می خواهید بیشتر متمرکز بر اشتباهات و مشکلات موجود می شوید.


چگونه بازی سرزنش را متوقف کنیم

1) با ذهن باز فکر کنید

به مشکلات تکرار شونده یا مسائلی که به اشکال مختلف در موقعیت های متفاوت و با افراد متفاوت در زندگی تان رخ داده است توجه کنید.

سوال: عامل مشترک در بین این مشکلات چیست؟

نکته: شما همه جای این موارد حضور داشته اید.

2) به قدم بعدی فکر کنید

شما قادر نیستید گذشته را پاک کنید یا افراد را تغییر دهید. پس به جای گرفتارشدن در دام «چرا چرا چرا» به «چگونه» بیندیشید و به فکر قدم بعدی باشید. شما می توانید خودتان را تغییر دهید و با تغییر چیزهایی در زمان حال، آینده متفاوتی را رقم بزنید. کنترل مواردی را که مربوط به شما می شود در دست بگیرید. شما می توانید بر روی نگرش خود کار کنید و تغییرات چشم گیری بر نحوه تفکر و رفتارتان ایجاد کنید.

3) بعضی مسائل را رها کنید

به هر مساله کوچکی گره نخورید، برخی موضوعات ارزش جدی گرفتن را ندارند، دیگران را ببخشید، تجربه بیاموزید و حرکت کنید، توقف در ایستگاه چرا؟ چرا؟ عمرتان را تباه می سازد.

 




چهارشنبه 91/8/24

دلیل اصلی گریه کردن - بسیار جالب

کلمات کلیدی :

دلیل اصلی گریه کردن ؟ - بسیاری از مردم چنین تصور می کنند که انسان فقط به هنگام اندوه گریه می کند .اما آیا هیچ می دانید که هر یک از ما در طول زندگی خودمان در حدود دویست و پنجاه میلیون مرتبه اشک میریزیم؟ شاید از این گفته تعجب کنید ولی اکنون علت آن را توضیح خواهیم داد.

پلک چشم قسمتی از پوست بدن است که تا خورده و مانند پرده ای که جلوی صحنه تئاتر بیاویزند .پلک ها به کمک عضله جلوی چشم ها بالا و پایین می روند. حرکت پلک چشم آنقدر سریع است که به هیچ وجه مزاحم دید ما نمی شود و ما اغلب از حرکت پلک چشم خودمان هم آگاه نمی شویم.

 

در هر چشم یک غده ی اشکی وجود دارد که در قسمت بالا و کنار چشم قرار گرفته است .چند لوله ی باریک هم در انجا هست که اشک را به پلک بالایی می رساند و سپس از لوله دیگری به بیرون سرازیر می شود.

 

هر بار که پلک چشمانمان را به همدیگر می زنیم ،لوله های اشک دچار حالت مکندگی می شوند و اندکی اشک بیرون میریزند . این کار برای آبیاری کردن حدقه ی چشم است تا هیچ وقت خشک نشود. در حقیقت اگر راستش را بخواهید ،این کار فرقی با گریه کردن ندارد . زیرا به هنگام اندوه نیز ما گریه می کنیم ،چشم ما درست همان کاری را می کند که در لحظه ی چشمک زدن انجام می دهد.

 

آیا هیچ دیده اید که گاهی اوقات که انسان بسیار می خندد ، از گوشه ی چشمش اشک سرازیر می شود؟ علت این است که در نتیجه ی خنده ی زیاد ، عضله های ما غده های اشکی را تحت فشار قرار می دهند و از آنها اشک می دوشند . ما همه می دانیم که پیاز نیز چشم را تحریک می کند و بدون این که اندوهی در کار باشد ،اشک انسان نیز سرازیر می سازد. علت این موضوع این است که از پیاز مواد فراری بیرون می جهند که با چشم سازگار نیستند.

 

از این رو ، همین که به چشم می رسند بدن ما به کمک اشک ریختن ،آن را از محوطه ی چشم بیرون می راند. به این ترتیب ، اشک وسیله ای برای شستشوی چشم های ما است و مواد ناسازگار را از محیط چشم دفع می کند.

 

اما گریه ی ناشی از اندوه ،جالب است بگوییم در میان تمام موجودات تنها انسان است که احساسات خود را به وسیله ی ریختن اشک بیان می کند .گریه ای که نشانه ی غم و اندوه باشد . هنگامی که نمی توانیم یا نمی خواهیم احساسات خودمان را با کلمه ها بیان کنیم، فعل و انفعالاتی در نهادمان صورت می گیرد که خود به خود اشکمان سرازیر می شود.

پس گریه یک نوع عکس العمل است که بر خلاف خواست و میل خودمان به وقوع می پیوندد.

 




چهارشنبه 91/8/24

دیدگاه روانشناسی تعبیر رنگ ها در خواب

کلمات کلیدی :

هر گاه چهار رنگ قرمز ، زرد ، آبی و سبز با هم دیده شوند نشانه‌ی تعادل در شخصیت هستند.

اگر یکی از این چهار رنگ وجود نداشته باشد ، فرد برای رسیدن به شخصیتی کامل باید خصوصیات آن رنگ گم‌شده را در خود به وجود آورد.

اگر در خواب ، رنگی با رنگ‌‌های دیگر ترکیب شده باشد ، مفهوم آن نیز متفاوت می‌شود. مثلا رنگ صورتی که ترکیب قرمز و سفید سات ، نشانه‌ی تولدی دوباره است.

هم چنین رنگ سیاه و سفید نشان دهنده‌ی وحدت نیروها و هماهنگی است.

 

• رنگ سفید

رنگ سفید نشانه‌ی طراوت ، آغازی دوباره و هوشیاری است ، صفحه‌ای دست نخورده و آماده برای نوشتن داستانی جدید و دلخواه است.

رنگ سفید در خواب به معنی تجربه‌ای تازه و رضایت بخش ، آگاهی از احساساتی جدید و دل نشین و چشم‌اندازی متفاوت ، حس بی گناهی و پذیرش اوضاع و حس عدم آگاهی برای کاری است.

 

•رنگ سبز

دیدن این رنگ در خواب نشان می‌دهد که فرد در پی استقلال و عزت نفس بوده و از طریق تلاش‌های شخصی ، به دنبال بالا بردن ارزش‌های خویش است.

رنگ سبز در خواب نشانه‌ی سلامت جسمی و روحی و احساس امنیت است.

رنگ سبز نشانه‌ی این سات که فرد علاقه‌ای به برداشتن گام‌های تازه در جهت رفع مشکل خود ندارد و مدام دیگران را سرزنش می‌کند.

 

• رنگ قرمز

فعالیت ، شادابی ، اراده و قدرت ، خلاقیت ، امید به زندگی ، خواستار پیروزی و موفقیت و به دنبال لذت بردن از زندگی و عصبانیت مفاهیمی هستند که در رنگ قرمز پنهان شده‌اند.

گاه دیدن رنگ قرمز در خواب ، احساس عدم پیشرفت مطابق با تلاش را نشان می‌دهد و فرد محیط اطراف خود را خطرناک و خارج از کنترل می‌بیند و احساس درماندگی می‌کند.

 

• رنگ آبی

رنگ آبی در خواب احساس آرامش و صلح ، وابستگی ، هماهنگی با محیط اطراف و فرار از روابط عاشقانه به دلیل احساس ناکامی و شکست را نشان می‌دهد.

 

• رنگ زرد

رنگ زرد نشان می‌دهد فرد در جست و جوی راهی برای رسیدن به آرزوهای خود است و حس می‌کند راهی را که در پیش گرفته در نهایت او را به سعادتمندی می‌رساند.

دیدن رنگ زرد در خواب نشانه‌ی امیدواری ، جست و جوی آرامش و نیاز به تغییر و تحول است.

هم چنین این رنگ نشانه‌ی احساس پوچی ، نا امیدی ، بدبینی ، بدگمانی ، و گوشه‌گیری نیز می‌باشد.

 

• رنگ نارنجی

دیدن این رنگ در خواب نشان می‌دهد که فرد می‌خواهد فعالیت بیشتری داشته باشد و روابط بیشتری با دیگران برقرار کند.

فرد به دلیل خواسته‌ها و آرزوهایش احساس بی قراری می‌کند و به دنبال تقویت اعتماد به نفس خویش است.

 

• رنگ بنفش

فردی که رنگ بنفش را در خواب می‌بیند ، دوست دارد زیبایی خود را به رخ دیگران بکشد.

دیدن رنگ بنفش در خواب ، از عدم تعهد فرد نسبت به مسائل مختلف حکایت دارد.

رنگ بنفش نشانه‌ی دوستی و صمیمیت بوده و نشان می‌دهد فرد به دنبال رابطه‌ای عاشقانه است و تمایل زیادی به شناخت ویژگی‌های روحی و روانی خود دارد.

گاه رنگ بنفش نشان دهنده‌ی ناتوانی فرد در برقراری رابطه‌ی صمیمی و عاشقانه می‌باشد.

هم چنین بنفش روشن ، نشان دهنده‌ی دوستی و صمیمیت رشد نیافته و بی ثبات است.

 

• رنگ قهوه‌ای

فردی که رنگ قهوه‌ای را در خواب می‌بیند ، در جست و جوی آرامش و آسایش است و از طرفی به دنبال نیازهای مادی خود مانند غذا و تجملات و .... می‌باشد.

رنگ قهوه‌ای در خواب نشان می‌دهد که فرد در مورد مسائل خانوادگی خود ، مخصوصا فرزندانش نگران است.

هم چنین این رنگ بیان می‌کند که فرد در جست و جوی حقیقت خویش است.

 

• رنگ خاکستری

دیدن رنگ خاکستری در خواب نشان می‌دهد که فرد از لحاظ روحی خود را از دیگران دور می‌بیند و از آن‌ها فاصله می‌گیرد.

رنگ خاکستری بیانگر این سات که فرد هیچ اراده‌ای از خود نداشته و فقط حضوری فیزیکی در محیطاطراف خود دارد.

دیدن این رنگ در خواب نشان می‌دهد که فرد نمی‌خواهد هیچ مسئولیتی را بپذیرد و از حضور در موقعیت‌های پر اضطراب می‌ترسد و نمی‌تواند به تنهایی تصمیم بگیرید.

 

• رنگ سیاه

رنگ سیاه نشانه‌ی پوچی است ، مرزی که فراتر از آن چیزی وجود ندارد.

رنگ سیاه در خواب معمولا نشان‌دهنده‌ی عدم هوشیاری است و گاهی نشان می‌دهد که فرد به دنبال شناخت اسرار درونی خویش است.

هم چنین رنگ سیاه ، حس تنهایی و گوشه‌گیری و تمایل به برخورد قاطع با شرایط حال را نشان می‌دهد.




<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز