سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

دوشنبه 92/5/28

احادیث خواندنی پیرامون شرک

کلمات کلیدی :

احادیث گرانقدر پیرامون شرک
1. قال الامام علی - علیه السلام - : آفَةُ الإِیمَانِ الشِّرک.
امام علی - علیه السلام - فرمود: آفت ایمان، شرک است.«غرر الحکم، ح 3915»

_________________________

2. قالت فاطمة الزهراء - سلام الله علیها - : فَرَضَ (اللهُ) اَلإِیمَانَ تَطهِیراً مِنَ الشِّرک.
حضرت زهرا - سلام الله علیها - فرمود: خداوند ایمان را برای پاک شدن از شرک، واجب نمود.«بحار الأنوار، ج 6، ص 108»

_________________________
3. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : إنَّ أخوَفَ مَا أخَافُ عَلَیکم اَلشِّرک الأصغَرُ، قَالُوا: وَمَا الشِّرک الأصغَرُ یَا رَسُولَاللهِ؟ قَالَ: هُوَ الرِّیَاءُ.
پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: آنچه بیش از هر چیز دیگری بر شما می ترسم شرک اصغر است، گفتند: ای پیغمبر خدا شرک اصغر چیست؟ حضرت فرمود: ریا.«بحار الأنوار، ج 72، ص 303»

_________________________
4. قال الامام الصادق - علیه السلام - : مَن اِبتَدَعَ رَأیاً فَأَحَبَّ عَلَیهِ أَو أَبغَضَ عَلَیهِ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود : درباره (کمترین حد شرک) فرمود: کسی که رأی و عقیده ای را بدعت گذارد و به آن حبّ و بغض ورزد.«الکافی، ج 2، ص 415»

_________________________
5. قال الامام علی - علیه السلام - : اَلنِّفَاقُ أخُو الشِّرک.
امام علی - علیه السلام - فرمود: نفاق، برادر شرک است.«غرر الحکم، ح 483»

_________________________
6. قال الامام زین العابدین - علیه السلام - : اِعلَمُوا عِبَادَ اللهِ اِنَّ أَهلَ الشِّرک لا تُنصَبُ لَهُمُ المَوَازِینُ، وَ لا تُنشَرُ لَهُمُ الدَّوَاوِینُ، وَإنَّما یُحشَرُونَ إلی جَهَنَّمَ زُمَراً، وَإنَّمَا نَصبُ المَوَازِینِ وَ نَشرُ الدَّوَاوِینِ لأهلِ الإسلامِ.
امام سجّاد - علیه السلام - فرمود: ای بندگان خدا آگاه باشید برای اهل شرک ترازوهای اعمال قرار نخواهد گرفت و دفترهای حساب و کتاب گسترده نمی شوند بلکه دسته جمعی به سوی جهنم فرستاده می شوند و قرار دادن آن ترازوها و گستردن آن دیوان و دفترها برای اهل اسلام است.«نور الثقلین، ج 4، ص 507»

_________________________
7. قال الامام الصادق - علیه السلام - : یَقُولُ إبلِیسُ لِجُنُودِهِ: ألقُوا بَینَهُم الحَسَدَ وَالبَغیَ فَاِنَّهُمَا یَعدِلانِ عِندَ اللهِ الشِّرک.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: ابلیس به سربازان خود می گوید: حسادت و ظلم را در میان انسانها منتشر کنید که اینها در نزد خدا با شرک برابرند.«الکافی، ج 2، ص 327»

_________________________
8. قال الامام علی - علیه السلام - : اعلَمُوا أَنَّ یَسِیرَ الرِّیَاءِ شِرک.
امام علی - علیه السلام - فرمود: بدانید که کمترینِ ریا، شرک به حساب می آید.«تحف العقول، ص 151»

_________________________
9. قال الامام الصادق - علیه السلام - : إنَّ الرَّجعَةَ لَیسَ بِعَامَّةٍ، وَهِیَ خَاصَّةٌ لا یَرجِعُ إلا مَن مَحَّضَ الإیمَانَ مَحضاً أو مَحَّضَ الشِّرک مَحضاً.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: رجعت برای همه نیست بلکه اختصاص به عده خاصی دارد. رجعت نمی کند مگر کسی که ایمان خالص داشته باشد یا شرک خالص.«بحار الأنوار، ج 53، ص 39»

_________________________
10. قال الامام علی - علیه السلام - : سَبَبُ الهَلاک اَلشِّرک.
امام علی - علیه السلام - فرمود: شرک، موجب هلاکت است.«غرر الحکم، ح 5541»




دوشنبه 92/5/28

تفسیر هدهد و بلقیس در قرآن

کلمات کلیدی :

حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ با تمام حشمت و شکوه و قدرت بی‎نظیر بر جهان حکومت می‎کرد. پایتخت او بیت المقدس در شام بود. خداوند نیروهای عظیم و امکانات بسیار در اختیار او قرار داده بود،‌تا آن جا که رعد و برق و جن و انس و همه پرندگان و چرندگان و حیوانات دیگر تحت فرمان او بودند. و او زبان همه آنها را می‎دانست.

هدف حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ این بود که همه انسانها را به سوی خدا و توحید و اهداف الهی دعوت کند و از هرگونه انحراف و گناه باز دارد و همه امکانات را در خدمت جذب مردم به سوی خدا قرار دهد.

در همین عصر در سرزمین یمن، بانویی به نام «بُلْقَیس» بر ملت خود حکومت می‎کرد و دارای تشکیلات عظیم سلطنتی بود. ولی او و ملتش به جای خدا، خورشید پرست و بت پرست بودند و از برنامه‎های الهی به دور بوده و راه انحراف و فساد را می‎پیمودند. بنابراین لازم بود که حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ با رهبریها و رهنمودهای خردمندانه خود آنها را از بیراهه و کجرویها به سوی توحید دعوت کند. و مالاریای بت پرستی را که واگیر نیز بود، ریشه کن نماید.

روزی حضرت سلیمان بر تخت حکومت نشسته بود. همه پرندگان که خداوند آنها را تحت تسخیر سلیمان قرار داده بود با نظمی مخصوص در بالای سر سلیمان کنار هم صف کشیده بودند و پر در میان پر نهاده و برای تخت سلیمان سایه‎ای تشکیل داده بودند تا تابش مستقیم خورشید، سلیمان را نیازارد.

در میان پرندگان، هُدهُد (شانه به سر) غایب بود، و همین امر باعث شده بود به اندازه جای خالی او نور خورشید به نزدیک تخت سلیمان بتابد.
سلیمان دید روزنه‎ای از نور خورشید به کنار تخت تابیده، سرش را بلند کرد و به پرندگان نگریست دریافت هُدهُد غایب است. پرسید: «چرا هُدهُد را نمی‎بینم، او غایب است. به خاطر عدم حضورش او را تنبیهی شدید کرده یا ذبح می‎کنم مگر این که دلیل روشنی برای عدم حضورش بیاورد.»

....        ادامه مطلب...



اثبات بی فرزندی خداوند با روایات و قرآن

کلمات کلیدی :

در آیه چهارم سوره زمر آمده است که: (اگر خدا اراده کند تا فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را می‌خواست بر می گزید): «لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء».

امّا با این حال در آیه 101 سوره انعام می گوید: (چگونه ممکن است فرزندی داشته به اشد؟! حال آنکه همسری نداشته است): «أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَةٌ».

چگونه قرآن در یک آیه فرزند را برای خداوند ممکن، و در آیه دیگر آن را غیر ممکن می داند؟

در حقیقت آیه چهارم سوره زمر پاسخی است به سخن مشرکان که فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند.

نخست می‌گوید: (اگر خدا می خواست فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را می خواست، بر می گزید): «لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء». پس از این می گوید: (پاک و منزه است از این که فرزندی داشته باشد، او خداوند واحد قهار است): «سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ».

در تفسیر جمله اوّل، مفسّران تفسیرهای گوناگونی دارند:
بعضی گفته اند: منظور این است که: اگر خدا می خواست فرزندی انتخاب کند، چرا دختران را برگزیند که به زعم و پندار شما، انسان هائی کم ارزش‌اند؟

چرا پسران را برنگزیند؟ و این در حقیقت یک نوع استدلال بر طبق ذهنی‌ات طرف مقابل است، تا بی‌پایه بودن گفتار خودش را دریابد.

بعضی دیگر گفته اند: منظور این است که: اگر خدا می خواست فرزندی داشته باشد، مخلوقاتی برتر و بهتر از فرشتگان می آفرید.

امّا با توجّه به این که: ارزش وجودی دختران در پیشگاه خدا از پسران کمتر نیست، و فرشتگان و یا حضرت عیسی (علیه السلام) که به اعتقاد منحرفان فرزند خدایند، موجوداتی بسیار شریف و شایسته اند، هیچ یک از این دو تفسیر مناسب به نظر نمی رسد.

بهتر این است که گفته شود: آیه در صدد بیان این مطلب است که فرزند، لابد برای «کمک» یا «انس روحى» است، به فرض محال که خداوند نیاز به چنین چیزی داشت، لزومی نداشت فرزند داشته باشد، بلکه از میان مخلوقات خود کسانی را بر می‌گزید که این هدف را تأمین کنند، چرا فرزند انتخاب کند؟ ولی از آنجا که او واحد و یگانه و قاهر و غالب بر همه چیز و ازلی و ابدی است، نه نیازی به کمک کسی دارد، و نه وحشتی در او تصوّر می شود که از طریق انس گرفتن با چیزی برطرف گردد، و نه احتیاج به ادامه نسل دارد.

بنابراین، او منزّه و پاک است از داشتن فرزند، خواه فرزند حقیقی باشد، و یا فرزند انتخابی. (تفسیر نمونه، ج 19، ص: 394)

خداوند بارها عقیده و سخن کسانی را که می گفتند: (خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است): «أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا» ردّ کرده و می گوید: (سُبْحانَهُ: پاک و منزّه است او از این نسبت‌های ناروا). چنانکه با همین تعبیر در آیه چهارم سوره زمر این پندار را ردّ می کند.

در نتیجه این آیه با آیه 101 سوره انعام و آیات دیگری که فرزند داشتن خداوند را نفی می کنند، منافاتی ندارد.




آشنایی با لذتهای معنوی در بهشت

کلمات کلیدی :

سلسه مباحث (کلام امیر کلام)  به شرح و توضیح برخی از سخنان برگزیده علی علیه السلام می پردازد.

اِن الجَنَّة حُفَّت بِالْمَکارِه وَ اِن النّارَ حُفَّت بِالشَّهَوات
همانا، بهشت پیچیده به سختی‌ها و ناخوشی‌ها است. و جهنم، پیچیده به خواست‌ها و هوس‌هاست

 دشواری‌ها و خواستن‌ها
حیات جاودان و سعادت ابدی انسان، در عالَم آخرت تحقق‌ می‌یابد. زندگی دنیوی، آخرین منزل انسان نمی‌تواند باشد و هر که آینده نگر است، باید به عالَم پس از مرگ بیاندیشد و برای آن، چاره‌ای بسازد.

آیا به دست آوردن بهشت و سعادت جاودان، می‌تواند با کسب لذات دنیوی و تامین شهوات و خواست‌های مادی، جمع شود یا نه؟

علی علیه‌السلام از قول پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پاسخ این پرسش را مطرح می‌کنند که ایشان می‌فرمودند:

« بهشت پیچیده با ناخوشی‌ها است و جهنم، پیچیده به شهوات است.»

علی علیه‌السلام می‌فرمایند که هیچ اطاعتی از خداوند نیست مگر اینکه در کراهت، ناخرسندی و ناخوشنودی انسان انجام می‌شود و هیچ معصیت و سرپیچی از امر خدا نیست که در شهوت و ارضای امیال و هوس‌های انسان انجام می‌گیرد. آری! عزم راسخ داشتن، کمر همت بستن و برای رسیدن به هدف‌ و آرمان به راه افتادن و پیمودن مسیر، با تن پروری، لذت گرایی قابل جمع نیست!

نه تنها برای پیمودن راه‌ سعادت جاودان، صرف نظر کردن از لذت گرایی و هوس بازی، شرط ضروری موفقیت است، بلکه انسان برای رسیدن به اهداف‌ برتر در همین زندگی محدود مادّی، باید از لذت‌ها و راحتی‌ها چشم بپوشد و با عزم راسخ به دنبال هدف‌ برتر و والاتر باشد. آیا هیچ یک‌ از کسانی را که با تلاش زیاد فراوان توانسته‌اند در تاریخ بشریت اثری جاودان و مفید از خود به جا بگذارند، می‌شناسید که در عین حال، به لذت‌ها و خواست‌های خود هم رسیده باشند؟

اگر برای اهداف‌ دنیوی نیز تلاش و کوشش ضروری است، قطعاً برای شکوفا کردن گرایش‌های معنوی و دست یافتن به کمال جاودان و بی انتهای اخروی، پذیرفتن سختی‌ها و دشواری‌ها اجتناب ناپذیر است.

نباید انتظار داشت که انجام تکالیف‌ الهی و پیمودن راه بهشت، بدون هیچ دشواری و زحمتی باشد و نباید اینگونه تصور کرد که به دنبال شهوات رفتن، می‌تواند همراه با دوزخ و آتش نباشد! البته تنها ملاک‌ و شاخص راه بهشت و دوزخ، دشوار بودن یا آسان بودن کار و راه آن نمی‌باشد و اینگونه نیست که اگر «کار خوب» برای کسی بدون دشواری انجام شد، تاثیر خود را برای سعادت و کمال انسان نداشته باشد و یا اگر رسیدن به شهوت و هوسی برای کسی با دشواری و زحمت حاصل شد، موجب سقوط آن شخص به دوزخ نگردد!

آنچه در کلام علی علیه‌السلام مدّ نظر است، بیان قاعده کلی و عمومی است که با بیان آن، می‌خواهند پیرو راه خود را برای تحمل مشکلات و ترک‌ِ شهوات در راه رسیدن به سعادت و کمال، آماده کنند و این انتظار و توقع را در او اصلاح کنند که گمان نکند رسیدن به آرمان‌ها با تامین شهوات قابل جمع است. البته چون مراتب ایمان و تقوی مختلف‌ است، هر کسی به هر اندازه حاضر باشد از شهوات خود در راه خدا و برای نزدیک‌ شدن به کمال مطلوب، چشم پوشی کند، به همان نسبت به آن خواهد رسید.

نکته مهم
دشواری و سختی راه بهشت، برای کسانی است که در آغاز راه قرار دارند، ولی پس از مدتی که لذت مسیر سعادت را چشیدند و حقیقت لذت‌ها و هوس‌های دنیوی برای آنان روشن شد، نه تنها دشواری راه از بین می‌رود، بلکه پیمودن این راه جز شیرینی و لذّت معنوی ـ که با لذتها و شیرینی‌های مادی قابل قیاس نیست ـ برای آنان در پی ندارد. ترک‌ِ لذت‌های دنیوی و راهیابی به حریم دوست، آنچنان لذتی دارد که قابل توصیف‌ نیست.

بنابراین در ابتدای راه و برای کسانی که تازه می‌خواهند از اهداف‌ محدود دنیوی پا را فراتر نهاده و در مسیرِ سعادت جاودان گام نهند، راه بهشت، پیچیده به مشکلات و ناخوشی هاست و راه دوزخ، همراه با خواستنی‌ها و خوشی‌ها، اما پس از چندی، با چشیدن حقیقت راه سعادت و بازشدن چشم واقع بین که عمق‌ِ شهوات و لایه‌های زیرین هوا پرستی‌ها را می‌بیند، دیگر سختی عبادات رخت برمی‌بندد و لذت حقیقی جایگزین آن می‌شود.




سه شنبه 92/5/22

شناخت بیشتر بهشت از دید روایات

کلمات کلیدی :

در بهشت داخل نمى ‏شود، جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند .

بهشت، جایگاهی است که همه انسان ها رسیدن به آن را آرزو می کنند. همه افراد در نهاد خویش، چنین خواسته ای را دارند و اهل ایمان هم سودای دستیابی به آن عالم جاویدانِ بدونِ رنج و ناراحتی را در سر می پرورانند. آنان هم که با بصیرت و عرفان به جهان هستی می‌ نگرند و خود را پاک و صالح احساس می کنند، برای نجات از سختی ها و تلخی ها و پرگشودن به جهان نعمت ها و لذّت ها، با خوشحالی خواستار کنار رفتن «پرده و حجاب تن» هستند. اما اینکه بهشت چگونه جایگاهی است، عوامل ورود به بهشت چیست و درجات بهشتیان چگونه است، از مجهولاتی است که دست یافتن به آن ها برای آدمی بسیار خوشایند است.

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به این مسائل پرداخته است. بهشت چگونه مکانى است؟ امام علیه السلام در توصیف جایگاه بهشت می فرماید: «وَ یُخَلِّدْهُ فِیَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِی دَار اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَ نُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلاَئِکَتُهُ، وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ؛ خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا که خود مى ‏خواهد، زندگى جاوید مى‏ دهد و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى ‏دهد؛ در سرایى که خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او و روشنایى آن، خوشنودى او و دیدار کنندگان آن، فرشتگان و دوستان آن، پیامبران مى ‏باشند.»(1) 

 عوامل ورود به بهشت
اینکه داشتن چه ویژگی ها و چه عواملی زمینه ساز ورود آدمی به بهشت هستند، از مسائل مهم در این زمینه است که هر کسی مشتاق دانستن آن می باشد.

.........         ادامه مطلب...



سه شنبه 92/5/22

شناخت و شکرگذاری از خداوند

کلمات کلیدی :

آیا وقتی به سختیهای زندگی برمیخوری شروع به نق زدن میکنی؟!
تابحال فکر کردی زندگی بدون بالا و پایینها هیچ معنی ای نداره؟

تا حالا تو عمرت شده از خدا تشکر کنی؟ یا همه اش در حال نق نق کردن بودی که خدایا چرا این رو به من ندادی، خدایا چرا اینطوری شد، خدایا چرا این کار رو واسم نکردی؟

اصلا شده یک روز، فقط یک روز رو به آسمون نگاه کنی و بگی خدایا ازت سپاسگزارم بخاطر این زندگی که به من دادی؟

اصلا تا حالا به این جمله فکر کردی؟ یا دنیا رو همه اش از این دید نگاه می کنی که خدا چه اشتباه بزرگی کرده که من رو وارد زندگی کرده! اصلا من که از خودم اراده ندارم!

کیفیت زندگی شما و داشتن خوشبختی فقط در نگاه شما نسبت به جهان به دست می یاد.

یه جورش اینه که از صبح تا شب نق بزنی، هی بگی : چرا این اینجوریه، چرا اون اینجوریه، چرا مملکت فلانش اینجوریه
نوعی دیگر هم هست که می شه شاکر باشی، به جای فکر کردن به چیزهای منفی ، به داشته هات نگاه کنی و از اونها لذت ببرسی

کار زیاد سختی نیست!
عمری با این نگاه زندگی کردی و نتیجه اش رو هم همین حالا داری می بینی! یه چند روزی هم با این دید به زندگی نگاه کن!

زندگی سرشار از لحظات خوش و ناخوش است ، آیا زندگی همین لحظات کوچک نیست؟ پس چرا از تک تک آنها به سبک خودمان لذت نبریم؟




پنج شنبه 92/5/17

اس ام اس برای عید فطر 92

کلمات کلیدی :

عید آمدو خنده به لبان شد /  در ساز دلم شاد و روان شد
از تشنگی وسوز نخوردن /  گوهر به کلامم رمضان شد
عید سعید فطر مبارک

 

 

 

خدایا
سی شب به تو التماس کردم / این لحظه جواب طالب ام من
خواهی بنواز و خواه رد کن / احسان و عتاب طالب ام من  . . .
عید سعید فطر مبارک

 

 

 

عید صیام آمد و ماه صیام رفت / لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
 شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد /  گرد غم گناه ز جان عوام رفت!
عید سعید فطر مبارک

 

 

 

بر ملک دلم روی تو خورشید شود /  بر جان و دلم عشق تو امید شود
 می نوش یکی جام سلامت ای دوست / خوش باشی و هرروز توچون عید شود . . .

 

......           ادامه مطلب...



پنج شنبه 92/5/17

عید فطر در کلام پیامبر اسلام

کلمات کلیدی :

و چون شب عید فطر-که شب جوائز نام دارد- فرا رسد، خداوند پاداش عمل‏ کنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد.

عَن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
در روایتی طولانی در فضیلت ماه رمضان، از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
«فَإِذَا کَانَتْ لَیلَةُ الْفِطْرِ وَ هِی تُسَمَّى لَیلَةَ الْجَوَائِزِ أَعْطَى اللَّهُ الْعَامِلینَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ» ؛و چون شب عید فطر-که شب جوائز نام دارد- فرا رسد، خداوند پاداش عمل‏ کنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد.

«فَإِذَا کَانَتْ غَدَاةُ یوْمِ الْفِطْرِ بَعَثَ اللَّهُ الْمَلَائِکَةَ فِی کُلِّ الْبِلَادِ فَیهْبِطُونَ إِلَى الْأَرْضِ وَ یقِفُونَ عَلَى أَفْوَاهِ السِّکَکِ فَیقُولُونَ یا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ اخْرُجُوا إِلَى رَبٍّ کَرِیمٍ یعْطِی الْجَزِیلَ وَ یغْفِرُ الْعَظِیمَ : ؛
و چون صبح روز عید فرا رسد خداوند فرشتگان را به همه ‏ی شهرها بفرستد. پس در زمین فرود آیند و سر کوچه‏ ها و گذرها بایستند و [ با صدایى که آن را همه‏ ی آفریده‏ هاى خدا جز جن و آدمیان می‏شنوند] گویند: اى امّت محمّد! به سوى پروردگار کریم [براى نماز عید] بیرون شوید که او پاداش فراوان دهد و گناهان بزرگ را بیامرزد.

«فَإِذَا بَرَزُوا إِلَى مُصَلَّاهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَائِکَةِ: مَلَائِکَتِی! مَا جَزَاءُ الْأَجِیرِ إِذَا عَمِلَ عَمَلَهُ؟ قَالَ: فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیدَنَا! جَزَا?ُهُ أَنْ تُوَفِّی أَجْرَهُ.» ؛
و چون سوى محلّ برگزارى نماز عید روند خدا عزّ و جلّ به فرشتگان فرماید: اى فرشتگان من! مزد کارگر- چون کار خود را انجام دهد- چیست؟ عرضه دارند: معبودا و سیدا! این که مزدش را کامل پرداخت کنی.

«قَالَ: فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَإِنِّی أُشْهِدُکُمْ مَلَائِکَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَهُمْ عَنْ صِیامِهِمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ قِیامِهِمْ فِیهِ رِضَای وَ مَغْفِرَتِی » ؛
خداوند عزّ و جلّ فرماید: شما را گواه مى ‏گیرم که من پاداش روزه‏ ی رمضان و نمازشان را خشنودى و آمرزش خود از ایشان قرار دادم.
و چون سوى محلّ برگزارى نماز عید روند خدا عزّ و جلّ به فرشتگان فرماید: اى فرشتگان من! مزد کارگر- چون کار خود را انجام دهد- چیست؟ عرضه دارند: معبودا و سیدا! این که مزدش را کامل پرداخت کنی

«وَ یقُولُ: یا عِبَادِی سَلُونِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا تَسْأَلُونِّی الْیوْمَ فِی جَمْعِکُمْ لِآخِرَتِکُمْ وَ دُنْیاکُمْ إِلَّا أَعْطَیتُکُمْ » ؛
و خداوند [خطاب به بندگان خویش] مى‏ فرماید: اى بندگان من! [هر چه مى‏ خواهید] از من بخواهید که به عزت و جلال خودم سوگند که امروز در این اجتماع خویش، هر چه براى دنیا وآخرت خود بخواهید عطا مى‏ کنم.

«وَ عِزَّتِی لَأَسْتُرَنَّ عَلَیکُمْ عَوْرَاتِکُمْ مَا رَاقَبْتُمُونِی وَ عِزَّتِی لَآجَرْتُکُمْ وَ لَا أَفْضَحُکُمْ بَینَ یدَی أَصْحَابِ الْخُلُودِ » ؛
 و به عزت و جلال خودم سوگند تا وقتی که مرا مراقب خود بدانید[ و از من بترسید] شما را در پناه مى‏ گیرم و نزد کسانى که در دوزخ جاودانند رسوایتان نسازم.

«انْصَرِفُوا مَغْفُوراً لَکُمْ قَدْ أَرْضَیتُمُونِی وَ رَضِیتُ عَنْکُمْ » ؛
باز گردید که آمرزیده شدید همانا مرا خشنود کردید و من از شما خشنود شدم.

«قَالَ: فَتَفْرَحُ الْمَلَائِکَةُ وَ تَسْتَبْشِرُ وَ یهَنِّئُ بَعْضُهَا بَعْضاً بِمَا یعْطِی اللَّهُ هَذِهِ الْأُمَّةَ إِذَا أَفْطَرُوا » ؛
در ادامه می‏فرماید: پس فرشتگان به خاطرآنچه-که خداوند در روز عید فطر به این امت ارزانى فرموده است- شاد مى‏شوند و به یکدیگر بشارت داده و تبریک گویند.

(امالی مفید مجلس 27  ص232)

رَوَى جَابِر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ: قَالَ النَّبِی [صلّى اللَّه علیه و آله]:
جابر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده‏ که آن حضرت فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: 
«إِذَا کَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَى مُنَادٍ: یا أَیهَا الْمُ?ْمِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُمْ» ؛
چون روز اول شوّال فرا مى ‏رسد منادیى ندا مى‏ کند: اى م?منان در این صبحگاه بشتابید براى جوائزتان .[که به پاداش عبادات رمضان می‏دهند]

ثُمَّ قَالَ: یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ کَجَوَائِزِ هَ?ُلَاءِ الْمُلُوکِ ثُمَّ قَالَ: هُوَ یوْمُ الْجَوَائِز
سپس فرمود: اى جابر جوائز خداوند متعال که مانند جوائز این پادشاهان نیست.آنگاه فرمود: امروز روز جائزه است.(من لا یحضره الفقیه ج‏1 ص511  ح1478)

همانا خداوند عزّ و جلّ ماه رمضان را میدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود براى رسیدن به رضوان و خشنودى خداوند از یکدیگر پیشى بگیرند. پس گروهى در این میدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند و عدّه‏اى دیگر عقب افتادند و تقصیر کردند و زیان دیدند.

«نَظَرَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ع إِلَى أُنَاسٍ فِی یوْمِ فِطْرٍ یلْعَبُونَ وَ یضْحَکُونَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ وَ الْتَفَتَ إِلَیهِمْ» :
امام حسن مجتبى علیه السّلام در روز عید فطر گروهى را دید که مشغول بازى و خنده بودند. پس در حالى که به آنان اشاره می‏کرد به اصحاب خویش فرمود:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضَانَ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ یسْتَبِقُونَ فِیهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ فَسَبَقَ فِیهِ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ تَخَلَّفَ آخَرُونَ فَخَابُوا
همانا خداوند عزّ و جلّ ماه رمضان را میدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود براى رسیدن به رضوان و خشنودى خداوند از یکدیگر پیشى بگیرند.
پس گروهى در این میدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند و عدّه‏اى دیگر عقب افتادند و تقصیر کردند و زیان دیدند.»

فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ مِنَ الضَّاحِکِ اللَّاعِبِ فِی الْیوْمِ الَّذِی یثَابُ فِیهِ الْمُحْسِنُونَ وَ یخِیبُ فِیهِ الْمُقَصِّرُونَ
پس شگفتا و بسیار شگفتا از آن‏که به خنده و بازى مشغول باشد در چنین روزى که نیکوکاران در این روز پاداش مى‏ یابند و تقصیرکاران زیان مى ‏بینند.

وَ ایمُ اللَّهِ لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ لَشُغِلَ مُحْسِنٌ بِإِحْسَانِهِ وَ مُسِی‏ءٌ بِإِسَاءَتِه‏
و قسم به خدا که اگر حجاب از میان برخیزد و پرده کنار رود بى‏تردید و حتما نیکوکار مشغول نیکوکارى خود شود و بدکردار گرفتار زشتکارى خود باشد.
(من لا یحضره الفقیه ج‏1 ص511  ح1479)




درخت زقوم در قرآن

کلمات کلیدی :

سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود .

جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.

 بهانه ای برای کمک نکردن
در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

....         ادامه مطلب...



مفیدترین نوشیدنی های ماه رمضانc

کلمات کلیدی :

آب همیشه به عنوان بهترین نوشیدنی در هر زمانی شناخته میشود و در هنگام سحر نیز سعی کنید بیشتر آب استفاده کنید. البته دقت داشته باشید که آبی که می نوشید نباید خیلی خنک یا گرم باشد و ابی با دمای اتاق برای رفع تشنگی بهترین گزینه است.

برای آنکه در طول روز از تشنگی فرار کنید، می توانید چند قطره لیموترش در آب خود بچکانید. این محلول معجزه ای برای روزهای گرم تابستان و فرار از تشنگی در هنگام روزه داری است.

** یکی از بهترین جایگزین های آب برای افرادی که در طول روز بسیار تشنه می شوند عرق کاسنی است. اگر در طول روز تشنه می شوید می توانید هنگام سحر به جای آب از عرق کاسنی استفاده کنید.

** در کنار نوشیدنی های مناسب برخی از نوشیدنی های نیز ممنوعه هستند و باید از مصرف کردن آن ها جدا پرهیز کنید. یکی از نوشیدنی های ممنوعه هنگام سحر چای پر رنگ است که باعث می شود آب بدن در طول روز کاسته شده و تشنگی به سراغ روزه دار آید. نوشیدنی های مخصوص افطار پس از 17 ساعت عبادت و روزه داری، افطار زمانی است که باید قوای از دست رفته بدن را به آن بازگردانید به همین علت استفاده از نوشیدنی های مقوی و سرشار از ویتامین لازم است. البته دقت داشته باشید شما می توانید از این نوشیدنی ها در زمانی بین افطار تا سحر استفاده کنید.

** سعی کنید همیشه روزه خود را با یک نوشیدنی افطار کنید و بهترین گزینه ها برای باز کردن روزه چای، شیر گرم و آب جوش هستند. مایعات سریعا قوای بدن را به آن باز می گردانند همچنین دستگاه گوارش را آماده برای دریافت مواد غذایی می کنند.

** به هیچ عنوان از نوشیدنی های سرد و تگرگی استفاده نکنید. تحقیقات پزشکی حاکی از آن است که نوشیدنی های سرد بعد از مدت طولانی که هیچ چیزی نخورده اید می توانند دستگاه گوارش و اندام های داخلی بدن را دچار مشکلات گوناگون کنند.

** برای زمان میان افطار و سحر از آب میوه های طبیعی استفاده کنید تا هم عطش شما برطرف شود و هم ویتامین های لازم وارد بدن شوند. استفاده از آب هندوانه بهترین گزینه برای روزه دارانی است که احساس تشنگی آن ها بعد از افطار همچنان باقی مانده است.

** سعی کنید در طول ماه مبارک رمضان نوشابه و تمامی نوشیدنی های گاز دار را فراموش کنید. این نوشیدنی های نیاز به معده ای فعال برای هضم شدن دارند اما زمانی که معده شما به خاطر روزه داری کم کار شده دیگر توانی برای هضم نوشابه باقی نمی ماند.



<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز