سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

زهرا(س) در عروسی زنان یهودی مدینه!

کلمات کلیدی :

یکی از ارزشهای اخلاقی در اسلام زهد و بی‏رغبتی به دنیاست این ارزش اخلاقی معمولاً در زندگی اولیاء خدا از جایگاه خاصی برخوردار می‏باشد. از طرفی گروه زیادی از کسانی که به مکاتب الهی می‏گرویده‏اند از پابرهنگان و محرومین جوامع انسانی بوده‏اند.

با وجود این دو مسئله یکی از بهانه‏های تحقیر و بی‏اعتبار جلوه دادن زندگی مؤمنین برای منافقین و مخالفین همیشه فراهم بوده است.

در آیات قرآن در چند موضع از دیدگاه منافقین و کفار نسبت به مؤمنین پرده برمی‏دارد.

بطور مثال در سوره بقره آیه 13 به نقل از مخالفین پیامبر بهانه عدم ایمان آنها را چنین بیان می‏کند:

وَ اِذا قِیلَ لَهُمْ امِنُوا کَما امَنَ الناسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ کَما امن السُفَهاءُ اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُفَهاءُ وَلکِنْ لایَعْلَمُونَ،(هر گاه گفته شود بدیشان ایمان آرید چنان که ایمان آوردند مردم گویند آیا ایمان آریم چنانچه ایمان آوردند بی‏خردان؟ همانا اینانند بی‏خردان ولیکن نمی‏دانند.)

...


دقت در این آیه نشان می‏دهد که وضع ظاهر همچون لباس، مسکن، خوراک، رنگ پوست بدن، ثروت، یکی از ملاکهای مهم برای ارزیابی شخصیت انسانها در دیدگاه منافقین و کفار است در حالیکه اسلام ضمن توصیه‏های اخلاقی و رعایت آداب ظاهری اصالت را به نوع تفکر و رفتار انسانها می‏دهد. اینکه منافقین، مؤمنین را به‏عنوان، سفهاء یاد می‏کنند به این خاطر است که از نظر ظاهری زندگی آنها را نمی‏پسندند در حالیکه دل آنان به نور ایمان به خدا و قیامت روشن بوده و همینان از بهترین مدافعین اصول و ارزشهای اسلامی و انسانی بوده‏اند.

خداوند حکیم در جواب به این طرز تفکر، سفاهت را به خود آنها نسبت می‏دهد و می‏فرماید قضاوت ظاهری فقط داشتن نوعی سفاهت و کم‏خردی است.

در صدر اسلام در مکه و حتی در مدینه از نظر اقتصادی و ظاهری زندگی همه مسلمانان و حتی زندگی پیامبر و خاندان او دچار مشکلات و کسر و کمبودهایی بود و همین بهانه‏ای در دست یهودیان مدینه شده بود تا درصدد شکستن شخصیت آنان برآیند امّا خدای متعال (او که همیشه ناصر و ولّی مؤمنین است) در هر حال امدادهای خود را بر آنان فرود می‏فرستد.

در اینجا به ماجرایی تاریخی اشاره می‏کنیم که زنان یهودی مدینه درصدد بودند با دعوت دختر رسول خدا(ص) در یک بزم عروسی به ظاهر پرشکوه حضرت زهرا(س) را تحقیر نموده و ترور شخصیت کنند و ببینیم یاری خدا را که چگونه بنده مؤمن خود را یاری می‏دهد.

یهودیان مدینه می‏خواستند فاطمه(س) دختر رسول(ص) را تحقیر کرده و خوارش سازند.به همین سبب در یک مجلس عروسی زنان خود را به بهترین زیورها آراستند و بر آنها فاخرترین لباسها را پوشاندند. آنگاه به نزد رسول(ص) آمده و با شیطنت از او اجازه خواستند تا دخترش فاطمه(س) به مجلس آنان درآید. رسول(ص) فرمود: اجازه او با علی است. انّها زوجة علیّ‏بن ابی‏طالب و هی بحکمه از او خواستند تا در نزد علی «علیه السلام» شفاعت کند، رسول(ص) هم شفاعت کرد و بنا شد زهرا(س) به مجلس درآید.

جبرئیل در دم فرود آمد و با خود لباس و عطر و زیورهای بهشتی آورد که هیچ‏کس نظیرش را ندیده بود. زهرا(س) به مجلس درآمد، و ماه از شرم پنهان شد. همه زنان مجلسی از بهت انگشت بر دهان گرفتند و به وی خیره شدند، زیرلب می‏گفتند: گویا بدر این بار در خانه ما به چلّه نشسته. آنگاه در دم همچون سحره فرعون از پا افتادند و در سجده بر زمین بوسه زدند.

جمع زیادی در آن جشن عروسی به برکت حضرت زهرا(س) جشن تشرف به اسلام گرفتند.(1)

           

      ( بحار/ ج 43/ ص 30 - چشمه در بستر/ ص 234.)