سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

جک و طنز خنده دار جدید

کلمات کلیدی :

از اون موقع که کره به ایران باخته، گوشی سامسونگم هنگ کرده

عقده ای :|

* * * * * *

برنامه امشبم اینه که نصفه شب برم یه لگد بزنم به درختای جلو پنجره

این گنجیشکا بدخواب شن، صب خواب بمونن

مام یکم بیشتر بخوابیم :|

* * * * * *

کودک درونم مدام پیرمرد درونم رو اسکل می کنه می خنده

قدیم اینجوری نبود والا ، جرات نمی کرد پاشو جلوش دراز کنه لم بده!

* * * * * *

به مامانم میگم موهام میریزه،میگه کمتر برو اینترنت !

خواستم بگم اگه دردی،مرضی،سرطانی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلش چیه !

****....

پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم

میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه !

* * * * * *

 

نمیدونم چیزی راجع به مثلث عشقی شنیدین..؟

این روزا شش ضلعیش هم اومده!!!

* * * * * *

 

چهار نفر سوار تاکسی م?شن ول?

کرا?ه نداشتن بدن! قرارگذاشتن به

مقصد که رس?دن پ?اده بشن و فرار کنن !

بعداز رس?دن به مقصد چهارتاشون

درا? ماش?نو بازم?کن و با سرعت

پا به فرار م?ذارن..

م?رن تا م?رسن به ?ه ساختمون تار?ک ه?چک? ه?چک?

رو نم?د?د و فقط صدا? تند تند زدن نفسشون م?اد

?ک?شون زد رو شونه بغل?ش بهش گفت فکرشو بکن حا? رانندهچه حال? داره !

بهش گفت بابا راننده منم، فقط بگین چی شده !؟

* * * * * *

تصور کنین دخترا برن جبهه جنگ:

کتی:اون دشمن رو تیر بارون کن

نه حیفه خوشکله دلم نمیاد بکشمش؛ نمیخوام

سارا:اون پسره رو بمبارون کن

نه شبیه رضا هس نمیتونم بکشمش

مهسا تفنگ ها رو پر کن

باشه؛یه لحظه وایسا موهامو ببندم

نیلو خشاب ها رو بیار

أه یه سوسک داره رو خشابا را میره

شبنم اون بسره رو بکش

وای نه نمیتونم خون ببینم

سوسن هفتیرا رو پر کن

اه دیدین جی شد ناخنم شکست!

* * * * * *

دنبال نیمه گمشدتون نگردید

بعضی هام مثل ما لنگه به لنگه آفریده شدن !

* * * * * *

 

دوستم نما?ندگ? سوس?س کالباس داره

تعر?ف م?کرد،?ه روز ?ه دختره اومد تو مغازه

گفت : 500 گرم ژامبون مرغ م?خوام

دوستم که داشت م?کش?د دختره پرس?د :

خ?الم راحت باشه که کیفیتشخوبه ؟

دوستم گفت: بله ، برا خودمون تو خونه از هم?ن م?برم

بعد گفت شد 700 گرم ، اشکال نداره ؟

دختره گفت: نه سگم چاق م?شه،کمش کن!

دوستم |:

* * * * * *

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان

بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!

زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :D