سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

سه شنبه 92/5/22

شناخت بیشتر بهشت از دید روایات

کلمات کلیدی :

در بهشت داخل نمى ‏شود، جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند .

بهشت، جایگاهی است که همه انسان ها رسیدن به آن را آرزو می کنند. همه افراد در نهاد خویش، چنین خواسته ای را دارند و اهل ایمان هم سودای دستیابی به آن عالم جاویدانِ بدونِ رنج و ناراحتی را در سر می پرورانند. آنان هم که با بصیرت و عرفان به جهان هستی می‌ نگرند و خود را پاک و صالح احساس می کنند، برای نجات از سختی ها و تلخی ها و پرگشودن به جهان نعمت ها و لذّت ها، با خوشحالی خواستار کنار رفتن «پرده و حجاب تن» هستند. اما اینکه بهشت چگونه جایگاهی است، عوامل ورود به بهشت چیست و درجات بهشتیان چگونه است، از مجهولاتی است که دست یافتن به آن ها برای آدمی بسیار خوشایند است.

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به این مسائل پرداخته است. بهشت چگونه مکانى است؟ امام علیه السلام در توصیف جایگاه بهشت می فرماید: «وَ یُخَلِّدْهُ فِیَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِی دَار اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَ نُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلاَئِکَتُهُ، وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ؛ خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا که خود مى ‏خواهد، زندگى جاوید مى‏ دهد و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى ‏دهد؛ در سرایى که خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او و روشنایى آن، خوشنودى او و دیدار کنندگان آن، فرشتگان و دوستان آن، پیامبران مى ‏باشند.»(1) 

 عوامل ورود به بهشت
اینکه داشتن چه ویژگی ها و چه عواملی زمینه ساز ورود آدمی به بهشت هستند، از مسائل مهم در این زمینه است که هر کسی مشتاق دانستن آن می باشد.

.........        

معرفت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم ‏السلام
«فَإِنّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ عَزَّوَجَلّ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ مَاتَ شَهِیداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ، واسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَیْفِهِ؛ پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى ‏شود.»(2)

ورود به بهشت با مشروط شدن بر اینکه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم ‏السلام بودن، نشانگر اهمیت این مسئله است و کسی که عارف به این مسئله نباشد، هر چقدر هم که کار نیکی انجام داده باشد، نمی تواند به بهشت وارد شود: «لاَ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ؛ در بهشت داخل نمى ‏شود، جز کسى که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.»(3) 
 
یارى و دوستى اهل بیت علیهم‏ السلام
«نَاصِرُنا وَمُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ؛ آن که ما را یارى رساند و ما را دوست داشته باشد، رحمت خداوند در انتظار اوست.»(4) صرف دوست داشتن پیامیر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، جوازی برای ورود به بهشت نمی شود؛ بلکه این دوست داشتن باید با یاری و کمک کردن آنان در همه موارد همراه باشد.

مطابقت عمل با عقیده
کسی که مشتاق ورود به بهشت است، باید شایستگى خود را به اندازه ‏اى برساند که امامان اهل بیت علیهم ‏السلام او را به عنوان شیعه و پیرو بپذیرند؛ یعنی اعمال او مطابق سیره و روش آنان باشد: «إنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَالْشَّرَّ؛ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا، وَاصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا الْفَرَائِضَ الْفَرائِضَ! أَدُّوهَا إلَى اللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى الْجَنَّةِ؛ خداوند، کتاب راهنمایى را فرستاده است که نیک و بد در آن بیان گردیده است.

پس روش نیک را برگزینید تا هدایت گردید و از بدى دورى نمایید تا راه مستقیم و درست را بپیماید. واجبات را رعایت کنید! واجبات را رعایت کنید ـ آن ها را به گونه ‏اى پسندیده انجام بدهید ـ حق خداوند را در مورد آن ها بپردازید که رعایت واجبات و رعایت حق خداوند در آن ها شما را به بهشت مى‏ کشاند.»(5) به عبارتی مطابقت اعتقادات و باورها با اعمال انسان، از ویژگى ‏هاى انسان‏ هایى است که در روز قیامت جایگاه آنان بهشت جاوید خواهد بود: «وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدَامِ؛ و همانا پاداش انسان در گفتار به وسیله زبان و در کردار به وسیله کار و تلاش با دستان و پاهاست.»(6)

امام علیه السلام این مسئله در پندی به مردی که از حضرت درخواست پندی کرده بود، این گونه بیان می دارد: «از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن مى گوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت ها به او برسد، سیر نمى شود و در محرومیت قناعت ندارد. از آنچه به او رسید، شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده طلب است.

دیگران را پرهیز مى دهد، اما خود پروا ندارد. به فرمانبردارى امر مى کند، اما خود فرمان نمى برد. نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد. گناهکاران را دشمن دارد، اما خود یکى از گناهکاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشارى دارد. اگر بیمار شود، پشیمان مى شود و اگر مصیبتى به او رسد، به زارى خدا را مى خواند؛ اگر به گشایش دست یافت، مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند. نفس به نیروى گُمان ناروا بر او چیرگى دارد و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمى گردد. براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند، نگران و بیش از آنچه که عمل کرده، امیدوار است.

اگر بى نیاز گردد، مست و مغرور شود و اگر تهى دست گردد، مأیوس و سْست شود؛ چون کار کند، در آن کوتاهى ورزد و چون چیزى خواهد، زیاده روى نماید؛ چون در برابر شهوت قرار گیرد، گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد و چون رنجى به او رسد، از راه ملت اسلام دورى گزیند؛ عبرت آموزى را طرح مى کند، اما خود عبرت نمى گیرد. در پند دادن مبالغه مى کند، اما خود پند پذیر نمى باشد.

سخن بسیار مى گوید، اما کردار خوب او اندک است. براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد، اما براى آخرت جاویدان آسان مى گذرد؛ سود را زیان و زیان را سود مى پندارد. از مرگ هراسناک است، اما فرصت را از دست مى دهد؛ گناه دیگران را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک مى پندارد. طاعت خود را ریاکارانه برخورد مى کند، خوشگذرانى با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم مى کند، اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد.»(7)

چنین فردی هرگز جایگاهی در بهشت نخواهد داشت؛ زیرا کردارش با عقیده اش یکسان نیست.

 نیت خالص
وقتی اعمال انسان درست باشد و همه کارهایش مطابق فرمان خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى دین انجام باشد و از انجام آنچه که مورد نهى آنان است، خوددارى ورزد؛ شایسته بهشت است، چرا که دارای نیتی خالص و پاک است: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ؛ و خداى سبحان به خاطر نیت راست و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.»(8)

 جهاد در راه خدا
جهاد و پیکار در راه خدا و پایداری دین، یکی از اصلی ترین عوامل ورود به بهشت است: «فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ؛ پس راستى چنین است که جهاد دروازه ‏اى از دروازه ‏هاى بهشت است که خداوند این دروازه را براى دوستان مخصوص خود گشوده است.»(9)

 تقوا و پارسایى
تقوا و پارسایی نیز یکی دیگر از عواملی است که آدمی را به بهشت می رساند: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإنَّهَا النَّجَاةُ غَداً، وَ الْمَنْجَاةُ أَبَدا؛ اى بندگان خدا! شما را به پارسایى تقواى الهى و پیروى از او ـ خداوند - سفارش مى‏کنم، به راستى که آن پارسایى سبب رستگارى فردای قیامت و رهایى از عذاب و کیفر همیشگى است.»(10)

 پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 183.
2. همان، خطبه 190.
3. همان، خطبه 152.
4. همان، خطبه 109.
5. همان، خطبه 167.
6. همان، حکمت 42.
7. همان، حکمت 150.
8. همان، حکمت 42.
9. همان، خطبه 27.
10. همان، خطبه 161.