اینکه می گویند دجال همه را پیرو خودش می کند به جز عده بسیار قلیلی من را به این فکر وا میدارد که هر کس ممکن است بگوید من از آن عده قلیل می باشم و دیگران کافر می شوند و مصدق او . هر کس با خود میگوید اگر موجودی بیاید و بگوید من خدا هستم من اصلا او را قبول نمی کنم و نجات می یابم ولی او نمی داند که اگر چنین بود همه نجات می یافتند . پس مهمترین عامل نشناختن اوست و تجسم واقعی نکردن او مثلا این که او ادعای خدایی می کند وهمه مصدق او می شوند را نمی سنجیم و دقت نمی کنیم آن آدمها چطوری می شوند که همه او را پیرو می شوند . اینکه می گویند او دارای موده و نشیه و حب است را نمی فهمیم یعنی خود را به درک آن وادار نمی کنیم . اینکه او راست می گوید و راست می گوید و دروغ می گوید را درک کرده ایم؟ آیا حاضریم خود را در موقعیتی قرار دهیم که صحبت از هیبت خدایی باشد ( چون تا هیبت ظاهرا خدایی نباشد و کسی ادعای خدایی کند همه مردم زمین پیرو او نمی شوند ) و نشیه و موده بسیار نافذ همراه باشد و راست هم بگوید ( دروغ هم بگوید ) آیا ممکن نیست حتی من هم پیرو او شوم ؟ چون صحبت از این است که انسانها اراده نمی کنند که بااراده خود بروند و با بیعت کنند بلکه خود بخود در جریان قرار می گیرند و در این جریان پیرو او میشوند و تبدیل به انسانهایی می شوند که جهنم در انتظار آنهاست . ولی انسانهای مومن نه به آسانی که با مجاهده خود را از پیروی از او دور نگه می دارند . ما وقتی از نشیه صحبت می شود به یاد مواد نشیه ساز می افتیم ولی فکر نمی کنیم خداوند میفرماید ما شما را از نشیه ایی به نشیه دیگر میبریم یعنی چه . نشیه آسمانی یعنی چه . پس آن موجود در همه جهات قوی است . از ایجاد نشیه و موده از رویی دیگر وارد شدن و جریان اصلی را پنهان نگاه داشتن از تسلط بر جهان ارواح و غیره ... پس قضیه امتحان و سنجش و هنر خاص انسان است که با موجودیتی اینچنین برخوردکند و او را از خود براند و در این رویارویی تمام صفات یک انسان معتقد به الله لازم است که در راس همه ایمان است . اینجا ایمان قوی می خواهد دیگر فرعون و بت و نمرود و...در کار نیست اینجا باید از یک ابهت و نشیه ایی رهایی یابی که تداعی خداوندی را در ذهن تو بر می انگیزاند و در این میان صفات دیگر مومن را هم باید داشته باشی و آن پذیرفتن عذاب و احساس شوم دجال است و مبارزه ... .و اینجا مرحله نهایی مبارزه انسان با شیطان است . و همه انبیا به این روز وعده دادند . پس چرا ممکن است کافر اهل قبله داشته باشیم . باید بنگریم ببینیم پعنی در چیست ؟ در شناخت کلمه خداوندی . ایمان و ایمان آوردن چیست ؟ آیا پیامبران که مجموعه پیامهای الهی را به صورت یک دین برای مردم عرضه کردند یک تصویر جسمی بود که به دیدن آن بگویند ما این سیب را دیدیم و گفتیم آری این سیب است و به سیب بودن آن ایمان آوردیم نه آنها کلمه خدا را آوردند که گفتند به کلمه خدا ایمان آورید و برای ایمان به کلمه، دیگر احتیاجی به دیدن جسمی نیست بلکه باید مجموعه مفاهیم و اصول را سنجید و به حق بودن آن ایمان آورد . پس میبینیم ایمان مزبوط به شخص است که نور خدا را فرا راه خود قرار دهد یا غیر آن . نور یعنی چیزی که ما با آن میبینیم در محیط مادی . ولی نور خدا آن نیست که با چشم میبینیم . این نور خودش یک پدیده مادی است . نور خدا آن است که باعث دیدن عقلی ما میشود و جزءی از کلمه الهی است . پس ایمان به الله و کلمه او وقتی در فرد ایجاد میشود که او از نور الهی استفاده کند . و همه این خلقت انسان برای استفاده از نور الهی و اجرای کلمه است . ابتدای دعوت الهی جنگ بین نور الهی و نور طبیعت بود . انسانهایی که با جشم جسم میدیدند . فرعون و بتها و زیبایی خورشید وماه و ستارگان روابط حاکم بر اجتماع و رسوم و اعتقادات اجتماع همه جشم آنها را پر کرده بود . و دعوت انبیاء دعوت به استفاده از نور الهی و کلمه الهی بود و کسانی ایمان می آوردند که در مجموعه علایم و روابط و اصول از نور الهی استفاده می کردند و کلمه الهی را بر میگزیدند . نه آن که خدا زا به مانند یک پدیده عینی ببینند و ایمان حاصل شود .این مبارزه ادامه داشت تا خاتم پیامبران و انسانهایی که برگزیده بودند این کلمه را در محدوده ایی مستقر کردند و ظاهرا در دیگر نقاط زمین هم کلمه الهی در قالب ادیان دیگر مستقر بود . ولی آیا این ظهور کلمه کامل بود ؟ آیا بشر قطعا با نور خدا پیش می رفت ؟ مطمینا نه . همه اینها در دوره ایی نهایی جلوه گر خواهد شد . چون زمانی خواهد رسید که همه کافر خواهند شد . آری دیگر کسی از نور خدا استفاده نخواهد کرد . پوشیدگی که معنای کفر است همه جا گیر خواهد شد . حتی ما کافر اهل قبله خواهیم داشت. زمانی که خداوند می فرماید ای دابه برخیز که زمانی که همه کافر بودندتنها تو به من ایمان داشتی . زمانی که وقتی مهدی (ع) با مردم از امری که مهر طلا از آن برداشته شده از او می گریزند حتی نقبا . این چگونه خواهد شد ؟ چه سیستمی پیش خواهد آمد که این فاجعه بزرگ برای بشر پیش می آید ؟ این نخواهد شد تا خدایی دیگر بیاید .یعنی دجال آری خدایی دیگر خواهد آمد و مکتبی دیگر خواهد آورد . او دجال است . او ادعای خدایی خواهد کرد و همه زمین پیرو او خواهند شد و او را تصدیق خواهند کرد به جز معدودی . این که همه او را خدا بدانند گفته نشده ولی اینکه همه او را تصدیق کنند و پیرو او شوند قطعی است . چرا اینچنین است؟
چون ما هنوز نفهمیده ایم قدرتی که مردم او را خدا بدانند یعنی چه . ما هنوز در فکر مردی هستیم که سوار بر خری بیاید و بگوید من خدا هستم و همه مردم زمین از کوچکترین قصبات تا بزرگترین شهرهای زمین پیرو او شوند . ما هنوز نتوانسته ایم مثل خدا بودن را تجسم کنیم . ما هنوز نتوانسته ایم جذبه مرموز و نشیه او را تجسم کنیم چون ما نمی دانیم او آسمانی است و نشیه فراگیر و سیطره فراگیر ( امام صادق می فرمایند عذاب بالای سر همان دجال و صدای آسمانی است . ) . آری ما نتوانسته ایم تجسم کنیم که دجال وقتی می آید مردم او را به این صورت می بینند : نعوذبالله خدایی که با هیبت هستی می آید و جاذبه شگرف و مرموز دارد و مرتب راست می گوید و راست می گوید ( درو غش پنهان است ) .