سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

مسیحیت در آمریکای لاتین؛ از آغاز تاکنون!! قسمت دوم

کلمات کلیدی :

مسیح در آیین یهود مسیحیت در آمریکای لاتین؛ از آغاز تاکنون

 

 

7)وضعیت کنونی مسیحیت در آمریکای لاتین

آمریکای لاتین هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین حوزه‌های فرهنگ مسیحی است که از به‌هم‌پیوستگی و هم‌زیستی مردمان بومی و سرخ‌پوست دارای ادیان اولیه و ابتدایی و مهاجران اروپایی کاتولیک شکل گرفته است. مهاجرت گسترده آفریقاییان در بسیاری از مناطق این منطقه (خصوصاً در برزیل و کوبا و نیز هائیتی و کلمبیا) و مهاجرت‌های بعدی مردمان اروپا، تأثیرات بسیاری بر دین و فرهنگ مردم منطقه داشته و باعث شکل‌گیری عقایدی مختلط از فرهنگ، سنن و مذهب هر یک از مهاجران در این سرزمین جدید شده است (والز، 1385:70).

ویژگی عصر کنونی در منطقه، تأکید مجدد بر فرهنگ‌های بومی آمریکای لاتین و سنت‌های دینی گذشته و پایمال‌شده و تلاش برای احیای آنهاست. از یک سو، تلاش‌های زیادی از سوی مسیحیان صورت می‏گیرد تا زندگی و تعالیم مسیحی را به شیوه‏هایی بیان کنند که فرهنگ‌های بومی را به‌طور جدی مدنظر قرار دهند و از سویی دیگر، برخی از اندیشمندان و محققان علاقه‌مند به فرهنگ و آیین سرخ‌پوستی تلاش می‌کنند تا فرهنگ، آداب، رسوم و آیین‌های سرخ‌پوستی را احیا کند. همین امر باعث شده است که مسیحیت کنونی منطقه انعطاف‏پذیرتر از گذشته باشد (همان: 70-71).

...

7-1)آیین کاتولیک‏

بیش از 80 درصد از جمعیت حدود 600 میلیون نفری آمریکای لاتین پیرو کلیسای کاتولیک هستند. در نتیجه نزدیک به یک سوم کاتولیک‌های جهان در این منطقه زندگی می‌کنند. کلیسای کاتولیک منطقه پس از استقلال برخی کشورها در قرن گذشته، وضعیت متفاوتی نسبت به گذشته یافت. از جمله در مکزیک پس از انقلاب سال 1911م، حکومت به دست افرادی افتاد که با کلیسا و مذهب و طبقه روحانیان به‌شدت مخالف بودند و املاک کلیسا را ضبط کردند.

تا سال 1935 در چهارده ایالت از 29 ایالت مکزیک، کشیشان حق نداشتند مراسم مذهبی اجرا کنند؛ ولی به‌تدریج این موانع برطرف شد، با این حال، املاک کلیسا که ملی و دولتی به حساب می‌آیند توسط کشیشان اداره می‌شوند (الدر، 1349: 188 و بشیریه، 1376: 238ـ239). پس از به قدرت رسیدن فیدل کاسترو در کوبا بعد از انقلاب 1959م و حاکمیت اندیشة کمونیسم بر این کشور، کلیسای این کشور با وضعیت دشواری مواجه شد. به دلیل همراهی و همکاری کلیسا با رژیم قبلی، عده بسیاری از کشیشان این کشور به آمریکا و دیگر کشورهای منطقه گریختند.

در کوبا مسیحیان این کشور از زمان انقلاب کوبا به نصف کاهش یافتند. هم‌اکنون پس از گذشت بیش از نیم قرن حاکمیت حزب کمونیست بر کوبا، فضای مساعدتری نسبت به گذشته برای کلیسای کاتولیک کوبا فراهم شده است و دیدار پاپ ژان پل دوم از این کشور (در سال 1998) و گفت‌وگوهایش با فیدل کاسترو، در بهبودی روابط کلیسای کاتولیک کوبا و دولت این کشور مؤثر واقع شده است.

از دیگر تحولات مهم اخیر کلیسای کاتولیک منطقه، اعزام عده زیادی کشیش کاتولیک از ایالات متحده آمریکا به کشورهای این منطقه از سال 1950م به بعد است، در صورتی که در گذشته تمام کشیشان کلیسای کاتولیک از اسپانیا یا پرتغال تأمین می‌شدند. علاوه بر این چندین دانشگاه مهم و مرکز آموزشی کاتولیکی در کشورهای منطقه در این قرن تأسیس شد که عبارت‌اند از: بوگوتا (1937)، لیما (1942)، مدلین (1942)، ریودو ژانیرو و سائو پائولو (1947)، کویتو (1956)، بوئنوس‌آیرس و کردوبا (1960) و والپارایو و گواتمالا (1961) (Eliade, 1993: 3/394).

یکی از نقاط ضعف کلیسای کاتولیک این منطقه، کمبود کشیش و اتکای آن به اعزام کشیش از کشورهای خارجی است. ظرف سال‌های اخیر کشیشان اعزامی از آمریکا و اروپا به فعالیت و تبلیغات گسترده در میان قبایل سرخ‎پوست مناطق کوهستانی پرداخته‌اند (الدر، 1349: 189).هرچند اکثر مردم جمهوری‌های آمریکای لاتین، کاتولیک به حساب می‏آیند؛ ولی آزادی مذهب در قوانین این کشورها تضمین شده است.

البته در کشورهایی مانند ونزوئلا، کلمبیا و آرژانتین کاتولیسیسم دین رسمی و دولتی به حساب می‏آید و توجه خاصی به آن می‏شود. حال آنکه در کشورهایی مانند مکزیک و اروگوئه دین و دولت به‌طور کلی از یکدیگر متمایز شده‌اند به‌طوری که در اروگوئه، عید کریسمس (Christmas)[11] را به عنوان «روز خانواده»، هفته عید پاک را به‌عنوان «هفته توریست» و روز ششم ژانویه را که مصادف با Epiphany[12] است به عنوان «روز کودک» جشن می‏گیرند (مصطفوی کاشانی، 1374: 48، پاورقی).

7ـ2) پروتستانتیسم

با اینکه آمریکای لاتین بیش از سه قرن تحت نفوذ کاتولیسیسم بوده است و هنوز هم آن را سرزمینی کاتولیک و وابسته به کلیسای واتیکان می‌دانند، اما در دهه‌های اخیر، موجی از پروتستانتیسم در این منطقه پدید آمده است و میلیون‌ها نفر از مردم این قاره به شاخه‌های مختلف آیین پروتستان به‌ویژه انجیلی‏ها[13] و پنتی‏کاستال‌ها[14] می‏گرایند. تا دهه 1930م تعداد پروتستان‌ها در این سرزمین محدود بود؛ ولی از دهه 1960 هم‌زمان با مواضع بحث‌برانگیز کلیسای رسمی کاتولیک و برخورد آن با الاهیات آزادی‏بخش، تعداد آنان به‌خصوص در کشور برزیل به‌شدت افزایش یافت.

در سال 1914م در تمام کشورهای امریکای لاتین، فقط کمی بیشتر از 300 هزار نفر پروتستان وجود داشت؛ ولی تعداد پروتستان‌ها در سال 1949م به 4.5 میلیون نفر، در سال 1961م حداقل به 6 میلیون نفر و طی سه دهه اخیر به بیش از 40 میلیون نفر رسیده است. اگرچه بسیاری هنوز هم معتقدند که تار و پود جامعه آمریکای لاتین با کاتولیسیسم در هم تنیده شده است و رشد پروتستانتیسم نمی‏تواند با آن رقابت کند، ولی رشد روزافزون انجیلی‌ها، توجه پژوهشگران و جامعه‏شناسان را به خود جلب کرده است. در این میان نقش ایالات متحده آمریکا در افزایش پیروان پروتستانتیسم انکارناپذیر است(رک: مصطفوی کاشانی، 1374: 115 و هینس، 1381: 262).

فرقه پنتی‏کاستی‌ها در ترویج مذهب پروتستان در آمریکای لاتین نقش مؤثری ایفا کرده‌اند؛ به‌خصوص فعالیتشان در کشور شیلی بسیار مؤثر واقع شده است. جالب آنکه اولین کلیسای پنتی‏کاستی که به عضویت شورای جهانی کلیساها[15] درآمد از کشور شیلی بود (الدر، 1349: 189).در بعضی از کشورها، به‌خصوص در کلمبیا در مقطعی، ضدیت و مخالفت با پروتستان‌ها بسیار شدید بوده است.

در آن کشور ظرف یازده سال یعنی بین سال‌های 1948م و 1959م، 115 نفر از پروتستان‌ها کشته و 66 کلیسا و نمازخانة پروتستان تخریب شدند و طی همان سال‌ها حکومت کلمبیا حدود 200 مدرسه پروتستان را تعطیل کرد؛ اما با روابط استراتژیک دولت فعلی کلمبیا و آمریکا این رویکرد تغییر کرده است. در مقابل، پروتستان‌های برزیل از همان ابتدا تقریباً از آزادی کامل مذهبی برخوردار بودند و همچنان به‌شدت فعالیت می‌کنند.

از دیگر فرقه‌های پر تبلیغات منطقه می‏توان به شاهدان یهوه (Jehovahs Witnesses)، مورمون‏ها (Mormons)، متدیست‏ها (Methodists)، باپتیست‏ها (Baptists) و حتی انگلیکن‏ها[16] اشاره کرد که حضور بین‏المللی آنها به‌ویژه در همین دو دهه اخیر باعث شده است که در آمریکاى لاتین نیز فعال شوند. آنها پیش از این عمدتاً در آمریکاى شمالى و اروپا فعالیت داشتند (رک: ربانی، 1389، 6-13).

خوزه کُمبلین (Jose Comblin) و انریکو داسل (Enrigue Dussell) ــ که از رهبران الاهیات آزادى‏بخش هستند ــ بر این باورند که سیاست‏هاى محافظه‏کارانه کلیساى کاتولیک، عاقبت اقشار فقیر جامعه را به آغوش پنتى‏کاستال‌ها سوق خواهد داد. بر این اساس، آنان همواره در تلاش بوده‏اند تا کلیسای عریض و طویلِ کاتولیک را به ایجاد پاره‏اى تغییرات اساسى در ساز و کارهاى خود متقاعد سازند (هینس، 1381: 266-267).

رشد فزاینده آیین پروتستان را می‏توان از ویژگی‌های مهم مسیحیت منطقه در این قرن نام برد. اکنون پروتستان‌ها در برخی از کشورهای آمریکای لاتین درصد زیادی از مسیحیان را تشکیل می‌دهند که فعالیت‌های دینی پرشوری دارند و در سال‌های اخیر، کنفرانس‌های بین‌المللی متعددی توسط آنان تشکیل شده است که نمایندگان کلیه کشورهای آمریکای لاتین در این کنفرانس‌ها شرکت می‌کنند (والز، 1385: 71).

7ـ3) الاهیات آزادی‏بخش

حداقل از دهه 1960م به بعد، مسائل ناشی از تبعیض نژادی، فقر، ظلمِ ریشه‌دار و استثمار منابع در آمریکای لاتین، در کلیساها به مباحثه و مناظره گذاشته شد. این دغدغه‌ها از این اعتقاد رایج ناشی شد که تسکین درد و رنج به خودی خود، پاسخی کافی به آلام بشری نیست. نزد برخی از کشیشان منطقه، برای تحقق اراده خدا در مورد انسان، ایجاد تغییراتی در جامعه ضروری می‌نمود.

گسترش این اعتقاد باعث توجه بیشتر مسیحیان به مسائلی گردید که پیش از این، به وسیله تفکر مارکسیستی مطرح شده بود. تحلیل اقتصادی مارکسیستی تا مدتی الاهیدانان و کشیشان جوان منطقه را تحت تأثیر قرار داد (رک: مک للان، 1387: 68-78). لذا در درون کلیسای کاتولیک منطقه جنبشی الاهیاتی با اولویت‌بخشی به عمل یا کردار در مقابل اندیشه شکل گرفت که به ساختار جدیدی از الاهیات مسیحی و سازمان کلیسا در منطقه منجر شد.

در این جنبش ــ که غالباً الاهیات آزادی‏بخش خوانده می‌شود ــ انجیل مسیحیت اساساً مژده‌ای برای فقرا در نظر گرفته شد.اسقفان و کلیساهای کاتولیک منطقه در ابتدا به‌شدت با این رویکرد جدید الاهیاتی برخورد کردند. کلیسای واتیکان، با صدور بیانیه‌ای، ابتدا این الاهیات را ابداعی و انحراف از پیام مسیحیت دانست و کلیسای منطقه را از اقدامات اجتماعی سیاسی تحریک‌آمیز برحذر داشت.

علی‌رغم این موضع گروه زیادی از کشیشان جوان منطقه از این الاهیات استقبال کردند؛ به همین دلیل، بعد از مدتی کلیسا با دیدن گرایش و استقبال کشیشان جوان و محرومان منطقه به این الاهیات، با رویه‏ای محتاطانه، آن را با ذکر شرایطی پذیرفت (رک: بوف، 1382: 22-26، مک‌گراث، 1384: 233، گرنز و السون، 1386: 330، والز، 1385: 70-71 و مصطفوی کاشانی، 1367: مقدمه).

الاهیات آزادی‏بخش در حمایت از تغییرات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی برخاسته از اجتماعات مسیحی توده‌ مردم، پیوند استوار میان کلیسا و دولت را به چالش کشید؛ از این‌رو این حرکت توانست در مقابل پروتستان‌های‌ ‌انجیلی‌ــ‌ که بسیاری از آنها از جانب آمریکا و نمایندگی‌هایش و هواداران جناح‌های دولتی حمایت مالی و تبلیغی می‌شدند و مردم را به‌شدت به‌کیش خود دعوت می‌کردند ــ به موفقیت نسبی دست یابد.

این جنبش نه‌تنها فقر وحشتناک، بی‌عدالتی و استثمار توده‌های مردم آمریکای لاتین و نقش کلیسا را در تداوم آنها یادآور شد، بلکه مشارکت واقعی مسیحیان را در «کردار» (یعنی عمل) برای ایجاد عدالت اجتماعی آزمود و در این جهت، دست به اعمال اجتماعی و سیاسی زد. طرفداران این الاهیات به حمایت از فقرا برخاسته و افزایش آگاهی سیاسی فقرا را بخشی از رسالت اساسی خود دانستند.

الاهیدانان این جریان، کتاب مقدس را با این اطمینان می‌خوانند که همان خدایی که بنی‏اسرائیل را از اسارت مصر نجات داد، هنوز هم طرفدار ضعفا و کسانی است که امروزه از حق خود محروم شده‌اند. اینان به افراد تهیدست و ستمدیده توجه دارند و تهیدستان را منبع اصیل الاهیات در درک حقیقت مسیحیت و عمل به آن می‏دانند و معتقدند کلیسا، به‌رغم گذشته پرانتقادش، در اوضاع و احوال آمریکای لاتین، باید هوادار تهیدستان باشد؛ چراکه خدا به‌روشنی و بی هیچ تردید، جانب تهیدستان را‌گرفته است.

در نظر این الاهیات، همه الاهیات و رسالت مسیحی باید با نگاه از پایین، با آلام و دردهای تهیدستان آغاز شود. از نظر آنان، مسیحیان باید وارد مبارزه‏ای شوند که رهایی از ستم را به ارمغان می‌آورد. پیام حقیقی مسیحیت نیز باید پیام رهایی و رستگاری در هر دو بعد اجتماعی‌و فردی‌باشد نه فقط فردی؛‌چراکه تاکنون، عمده تلاش‌های کلیسا متوجه رهایی فردی بود نه جمعی. لذا این الاهیات شرایط ظالمانه را مورد خطاب قرار می‌دهد یا با آن درمی‏افتد (رک:‌گرنز و السون، 1386: 326 و همتی،‌1379: 99-102 و ملک للان، 1387: 67-84).

ترجمه کتاب الهیات آزادی‏بخش (1971م)، اثر گوستاو گوتیرز (Gustavo Gutiérrez)، از رهبران برجسته این الاهیات، به زبان انگلیسی و دیگر زبان‌ها، این الاهیات را به غرب و دیگر قاره‌ها شناساند. الاهیات آزادی‏بخش در شکل‌گیری الاهیات سیاهان و الاهیات فمنیستی مؤثر واقع شد. اندیشه رسالت مسیحی به‌عنوان اندیشه‌ای آزادی‏بخش و تأثیر این آزادی بر ساختارها و منافع سیاسی و اقتصادی، در بسیاری از نقاط مسیحی‌نشین جهان پذیرفته شد و کشیشان مناطق محروم جهان از جمله آفریقا و آسیای جنوب شرقی این رویکرد را به کار گرفتند (والز، 1385: 98).

وضعیت کنونی الاهیات آزادی‏بخش

حدود نیم قرن است که الاهیات آزادی‏‌بخش تلاش می‌کند دین و کلیسا را به عناصر و عوامل مؤثرِ تحول‌آفرین در آمریکای لاتین مبدل سازد و این امر را سرلوحه فعالیت‏های خود قرار داده است. الاهیات آزادی‌‌بخش با اعطای اختیار به مردم عادی، درگیر نمودن آنان در تبلیغ مسیحیت و ترویج جنبش‌های اجتماعی جدید کوشیده است تا فرضیاتی را که قدرت حاکم، چارچوب آن را تعریف می‌کند، تغییر دهد و آن را به نحوی تعریف کند که زندگی بهتری را برای توده‌های مردم خصوصاً فقرا و محرومان فراهم سازد.

با توجه به اینکه الاهیات آزادی‌بخش، آماج حملات محافظه‌کاران کلیسای کاتولیک قرار گرفته و پروتستان‌های انجیلی نیز برای از میدان به در کردن آن بیکار ننشسته و رقابت خود را شدت بخشیده‌اند، این سؤال به صورت جدی مطرح است که آیا این الاهیات، همچنان می‌تواند مدعی باشد که برنامه کارآمد و قابل‌قبولی برای تغییر و تحول پایه‌ریزی کرده است؟

شکست سوسیالیسم، اضمحلال و تفرقه چپ‏گرایان منطقه، حاکمیت نسبی دموکراسی و بازگشت سیاست اقتصادی نولیبرالی در منطقه آمریکای لاتین، مخالفت‌های فراوان واتیکان، شکست رژیم ساندنیست‌ها در نیکاراگوئه در اوایل دهه 90 میلادی، و رشد پروتستانتیسم انجیلی در میان گروه‌هایی از مردم که مروجان الاهیات آزادی‌بخش آنان را پایگاه اصلی خود تلقی می‌کردند، به این احساس دامن زد که الاهیات آزادی‌بخش رو به نابودی است.

اما در اواخر دهه 90 میلادی بارقه‏های امید برای احیای این الاهیات پدیدار گشت. روی کار آمدن هوگو چاوز با شعارهای انقلابی، عدالت‌خواهانه و ضدآمریکایی‌اش در ونزوئلا به‌عنوان رئیس جمهور باعث فعالیت دوباره رهبران این الاهیات شد.ادامه روند بیداری سیاسی در این منطقه در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی با استمرار و مقاومت هوگو چاوز در برابر کارشکنی‏های مختلف از سوی سرمایه‏داران و آمریکایی‏ها، روی کار آمدن دانیل اورتگا به‌عنوان رئیس جمهور نیکاراگوئه، انتخاب اِوو مورالس (Evo Morales)، رافائل کوره‏آ (Rafael Correa) و فرناندو لوگو (Fernando Logo) (اسقف سابق کلیسای آزادی‏بخش) به ریاست جمهوری کشورهای بولیوی، اکوادور و پاراگوئه باعث توجه مجدد به این الاهیات و امیدواری فعالان این الاهیات شد (نک: ساداتی‌فر، 1388: 27-32 و ربانی، 1389: 6-13 و گونزالس، 1386: 80-82).

فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانه‎ای برخی از رهبران از جمله لئوناردو بوف (Leonardo Boff) طی سال‌های اخیر بیشتر شد و تکیه زدن کاردینال جوزف راتزینگر، منتقد سرسخت این الاهیات، به مسند پاپی (با نام پاپ بندیکت شانزدهم) نیز بر شدت فعالیت‏های آنان افزود (رک: سایت شخصی بوف).از دیگر تأثیرات این الاهیات بر مسیحیت کنونی، علاوه بر حضور پیروان پرشمار این الاهیات در قاره‌های جنوبی مانند آفریقا و آسیای جنوب شرقی و گسترش موج آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی دینی (که ظهور و بروز الاهیات سیاهان از جمله آنهاست)، نفوذ رو به رشد مسیحیت غیراروپایی و غیرغربی در داخل خود مسیحیت است.

هم‌اکنون مسیحیت و فرهنگ دینی اروپایی و آمریکای شمالی در حال تأثیرپذیری از مسیحیت آمریکای لاتین است (والز، 1385: 97-98 و نیز رک: مک‏گراث، 1384: 236).الاهیات آزادی‏بخش به لحاظ ماهیت خود، جنبه‏ای جهانی دارد و در همان حال می‏کوشد که ارتباط نزدیک و دقیقی با حیات کلیساها داشته باشد. به نظر بوف، شرط حیات الاهیات آزادی‏بخش، پای‌بندی به ‌اصول مسیحیت انقلابی است.

وی در مورد آینده مذاهب در آمریکای لاتین می‌گوید: «مهم‌ترین امر در حال حاضر برقراری ارتباط با اسلام و یافتن مفاهیم مشترک در اسلام و مسیحیت است» (مصطفوی‌کاشانی،1374: 151). در شرایط فعلی، ‌ارتباط این رهبران با اندیشمندان متعهد و انقلابی ‌مسلمان و‌آشنایی با معارف عمیق اسلامی و ارتباط با مراکز اسلام شیعی خصوصاً حوزه علمیه قم حداقل پیشنهادی است که می‏تواند تحولی در سطح دینداری مردم آمریکای لاتین ایجاد کند.

کتاب‌نامه

استاوریانوس، ا. ا (1383)، جامعه‌شناسی تاریخی تطبیقی جهان سوم (پیدایش)، ترجمة ر. فاضل، تهران: انتشارات سمت.

اشتین، ا. ژ (1366)، میراث استعماری آمریکای لاتین، ترجمه ن. قهاری، تهران: انتشارات چاپخش.

بشیریه، حسین (1376)، جامعه‌شناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی.

بیلز، کالتون (1357)، آمریکای لاتین؛ دنیای انقلاب، ترجمه و. ح. تبریزی، چاپ چهارم، تهران: انتشارات خوارزمی.

الدر، جان (1349ش / 1971م)، تاریخ کلیسای مسیح از سال 1600 تا 1970 میلادی، ترجمه و.سیمونیان، تهران: [بی‌نا].

راستن، لئو (1385)، فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی، ترجمه محمد بقایی (ماکان)، چاپ دوم، تهران: انتشارات حکمت.

ساعی، احمد (1378)، مسائل سیاسی ـ اقتصادی جهان سوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.

فکری ارشاد، منوچهر (1349)، مسائل آمریکای لاتین، ج1، تهران: انتشارات توس.

کاکس، هاروی (1378)، مسیحیت، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

گالئانو، ادواردو (1371)، شریانهای باز آمریکای لاتین، ترجمه محمد تمیمی عرب، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

گرنز جی.، استنلی و راجر ای. السون (1386)، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، ترجمه روبرت آسریان و میشل آقامالیان، تهران: کتاب روشن.

مسجدجامعی، محمد (1379)، گفت‏وگوی دینی، گفت‏وگوی تمدنی (اسلام و مسیحیت در دوران جدید)، تهران: انتشارات پورشاد.

مصطفوی کاشانی، لیلی (1367)، کلیاتی درباره الاهیات رهایی‌بخش، تهران: مؤسسه بین‏المللی کتاب.

ـــــــــــ (1374)، پایان صد سال تنهایی، سیری در اعتقادات مذهبی مردم آمریکای لاتین، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات بین‏الملل.

مک‌گراث، آلستر (1384)، درسنامه الاهیات مسیحی (شاخصه‏ها، منابع و روش‌ها)، ترجمه بهروز حدادی، ج1، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

مک‌للان، دیوید (1387)، مسیحیت و سیاست، ترجمه رضا نظر آهاری، تهران: نشر نگاه معاصر.

واشبرن، ویلکمب (1378)، سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست، ترجمه هنگامه قاضیانی و خشایار بهار، تهران: نشر ثالث.

والز، اندرو (1385)، مسیحیت در جهان امروز، ترجمه احمدرضا مفتاح و حمید بخشنده، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

همتی، همایون (ترجمه و تدوین) (1379)، مقدمه‌ای الاهیات معاصر، تهران: انتشارات نقش جهان.

هینس، جف (به اهتمام) (1381)، دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه داود کیانی، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

هینلز، جان آر (1385)، فرهنگ ادیان جهان، سر ویراستار: ع. پاشایی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

Eliade, Mircea (1997), the encylopedia of religion, vol.3, New York: Routledge.

مقالات

بوف، لئوناردو (1382)، «الاهیات آزادی‏بخش، نگاهی گذرا به پیشینه اندیشگی»، ترجمة نفیسه نمدیان، نشریه نامه، شماره 29، بهمن.

ربانی، محسن (1389)، «جریان‏شناسی دین و سیاست در آمریکای لاتین» (گفت‌وگو)، دو هفته‌نامه پگاه حوزه، ش277.

ساداتی‌فر، عبدالرحیم (1388)، «روابط ایران و آمریکای لاتین؛ فرصت‌ها و ضرورت‌ها»، (گفت‌وگو)، دوهفته‌نامه پگاه حوزه، ش262.

سایت اینترنتی لئوناردو بوف به نشانی www.Leonardoboff.com.

پی نوشت:

[1]. در این جنگ‏ها که ده سال طول کشید، آخرین مقر مسلمانان یعنی گرانادا (غرناطه) نیز سقوط کرد؛ ولی از سال‌ها قبل، افول مسلمانان شروع شده بود. پایتخت اندلس یعنی شهر کوردبا (cordoba / قرطبه) در سال 1236 توسط فرناندو فتح و به اسپانیای مسیحی ملحق شده بود. مقابله با مسلمانان و اخراج آنان تا سال 1600 میلادی ادامه داشت.

[2]. Hispaniola، منطقه‏ای که شامل هائیتی و جمهوری دومینیکن امروز است.

[3]. نام مشهور کلمب به زبان اسپانیایی در آمریکای لاتین، کریستوبال کولون (Cristóbal Colón) است.

[4]. به علت ناآشنایی بیشتر مترجمان وطنی با زبان اسپانیولی، در اکثر موارد اسم اسپانیایی Torde sillas اشتباهاً توردِسیلاس ترجمه شده است.

[5]. Franciscans؛ فرقه‌ای از مسیحیت که به صورت راهبانی سائل در مناطق مختلف سفر می‏کنند. بنیان‌گذار این فرقه فرانسیس (فرانسوای) آسیزی (1182-1226م) است که از محبوب‎ترین قدیسان و مشهورترین عارفان مسیحی قلمداد می‎شود. شیوه زندگی ساده و تشکیلات این فرقه، متضمن نقد و حتی رد ثروت و قدرت کلیسای رسمی است (کاکس، 1378: 72-76).

[6]. Encomienda؛ لقب و مقامی است که به انضمام املاک مخصوص به صورت تیول از طرف پادشاه اسپانیا به نجیب‏زادگان و فرماندهان خویش به جهت حضور و فتح سرزمین برای اسپانیا داده شد.

[7]. به علت ناآشنایی با زبان اسپانیولی، این اسم نیز به اشتباه، خوان د کوئیدو ترجمه شده است.

[8]. احتمال اینکه این سفر، به انگیزه اجازه غارت طلا و ثروت‌های این منطقه صورت گرفته بوده باشد می‌رود.

[9]. به‌علت ناآشنایی با زبان اسپانیولی، این اسم نیز به اشتباه، بارتولومه د لاس کاساس ترجمه شده است.

[10]. Jesuit؛ ژزوئیت یا یسوعیان، از فرقه‏های مهم مسیحی که در آمریکای لاتین بسیار فعال عمل می‌کردند و می‌کنند. این فرقه در سال 1534 توسط لویولا (Loyola)، (1491-1556م) عارف اسپانیایی تأسیس شده است.

[11]. این عید در آمریکای لاتین، نویداد Navidad نامیده می‏شود.

[12]. عید یادبود دیدار مجوسیان از عیسی در موقع تولدش (رک: متی، باب دوم) که نشانه نخستین ظهور عیسی به غیر یهودیان است و به حساب ظهور و تجلی عیسی می‌گذارند.

[13]. Evangelical Protestantism؛ پروتستانتیسم انجیلی نحله‏ای از فرقه پروتستان است که تأکید خاصی بر جایگاه کتاب مقدس در زندگی مسیحی دارد. امروزه آیین انجیلی بر چهار پیش‌فرض استوار است: 1. مرجعیت کتاب مقدس، 2. انحصار رهایی در مرگ مسیحی بر صلیب، 3. نیاز به نوگروی شخصی، 4. ضرورت، دوستی و فوریت تبلیغ مسیحیت (مک‌گراث، 1384: 242).

[14]. Pentecostalism؛ اصطلاح Pentecostal اشاره به حوادثی دارد که در روز عید پنجاهه روی داده است (مک‌گراث، 1384، 245). پنتی‌کاستالیزم اشاره‏ای است به هبوط روح‌القدس بر رسولان در پنتی‌کاست یا عید پنجاهه. این اصطلاح به نهضت گسترده‌ای در بین مسیحیان پروتستان اطلاق می‌شود که بر تعمید روح تأکید می‌ورزند (رک: هینلز، 1385: 163).

[15]. (WCC) World Council of Churches؛ این شورا در سال 1948 در آمستردام هلند شکل گرفت و هدف آن ارتقای وحدت کلیساها بدون توجه به اختلاف‌نظرهای الاهیاتی آنها است. این شورا مهم‌ترین تلاش برای برقراری اتحاد مجدد مسیحیان قلمداد می‏شود (همتی، 1379: 12).

[16]. Anglicans؛ کلیساهایى که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در دامان کلیساى انگلستان پرورش یافته‏اند و سراسقف کنتربرى (Canterbury) منزلت والایى در میان همه اسقف‏هاى آن دارد (نک: راستن، 1385: 17ـ41).

یاسر عسگری /کارشناس ارشد ادیان و عرفان.

منبع: فصلنامه هفت آسمان شماره 48