پدرم گفته بود: بعد از من، تو نگهبان باغ ها هستی
باید این سیب ها به او برسند، منتظر باش و خوب دقّت کن!
گفته بودند تو نمی آیی، شک نکردم! خودت قضاوت کن
حقّ من را که سال ها اینجا، منتظر بوده ام رعایت کن
گفته بودند بین یارانت، جای یک دختر دهاتی نیست
باشد آقا فقط همین یک بار، چند لحظه قبول زحمت کن
دل من شور می زند گاهی، که مبادا دل شما تنگ ست
درد دل هم نمی کنی با من، لطف کن لااقل نصیحت کن
من همیشه به یادتان هستم، پای شالی، کنار گندم زار
اگر از این طرف گذر کردی. با درختان باغ صحبت کن
پدرم گفته بود: بعد از من، تو نگهبان باغ ها هستی
باید این سیب ها به او برسند، منتظر باش و خوب دقّت کن
در بهاری که می رسد از راه، آخرین مرد میرسد ناگاه
دخترم منتظر بمان اینجا، جای من با امام بیعت کن
نغمـه مستشار نظامی