شیعه امامیّه همواره، در اصول دین و فروع آن، به عترت پاک رسول خدا(صلى الله علیه وآله) وابسته بوده، و از آنها یک ذرّه هم جدا نشده است. بنابراین رأى و نظر شیعه تابع رأى ائمه عترت(علیهم السلام)است; هم در اصول دین، هم در فروع دین و هم در سایر علومى که از قرآن و سنت گرفته مى شود و یا به آنها تعلق دارد.
در هیچ یک از این قسمت ها، جز به ائمه اهل بیت اعتماد نمى کنند و به دیگرى، در این باره، مراجعه نمى نمایند. بر این اساس، آنها به آیین خداوند متدین هستند و به او تقرب مى جویند، ولى فقط از طریق مذهب اهل بیت. راهى براى انصراف از آنها، براى خود، نمى بینند و دیگرى را به جاى آنان هرگز نمى پذیرند. بر همین منوال نیز ، گذشتگانِ صالح شیعه عمل کرده اند، آنها از زمان امام امیرم?منان، حسن، حسین(علیهم السلام) و امامان نُه گانه از نسل امام حسین(علیه السلام) تا هم اکنون و این عصر، زندگى خویش را بدین گونه سپرى نموده اند.
....
عده فراوانى از ثقات و حفاظ شیعه، اصول و فروع مذهب خود را از هریک از امامان، فرا گرفته اند. از این جمعیت، تعداد آنهایى که اهل تقوا، نگهدارى و اتقان هستند، بیش از حدّ تواتر است، و اینان براى نسل بعد از خود، طبق تواتر قطعى، مطالب را نقل نموده اند. نسل بعدى نیز براى کسانى که پس از خود مى زیسته اند، همین گونه نقل کرده است و همچنان، هر نسلى براى نسل بعد از خود نقل کرده، تا به ما رسیده است و همچون خورشید به هنگام ظهر که پرده و حجابى بر آن نیست، مى درخشد.
کافى است به آنچه از قلم هاى اعلام و بزرگان آنها تراوش کرده، یعنى به نوشته هاى آنها مراجعه شود; و بدون تردید، باید توجه داشت که این نوشته ها را، همه از نور دانش ائمه هدى، آل محمّد(صلى الله علیه وآله)، اقتباس کرده و با پیمانه وجود خود از اقیانوس علوم آنها برداشت نموده اند، از دهان آنها شنیده و از دو لب آنان گرفته اند. بنابراین این نوشته ها ، دفتر دانش آنان و عناوین حکمشان مى باشد که در عهد خودشان نگاشته شده و پس از آن بزرگواران، مرجع و مدرک براى شیعه گشته است.
شیعه از ابتدا، در تدوین اقوال ائمه معصومین(علیهم السلام)، اهتمام مىورزید; زیرا در مسائل دینى و مذهبى جز رجوع به اینان را جایز نمى دانست و لذا اطراف آنان را سخت گرفت و در گرفتن دستورات دینى، تنها به آنها مراجعه نمود
به این وسیله، امتیاز مذهب اهل بیت از مذاهب سایر مسلمین آشکار مى گردد; زیرا ما حتى یک شخص از مقلدان ائمه اربعه اهل سنت را نمى شناسیم که، در عهد خود آنها، کتابى درباره مذهبشان نگاشته باشد، بلکه مردم با مذهب آنها الفت گرفته، و کم کم پس از مرگ آنها، بر تعدادشان افزوده شد. این افزونى به این دلیل بود که ازطرف حکومت زمان، تقلید را در یکى از چهار مذهب منحصر کردند و پیشوایى در فروع مذهب به این چهار نفر اختصاص یافت، و گر نه، این چهار نفر نیز در عصر خود همچون سایر فقها و محدثان معاصر خود بودند و بر آنها امتیازى نداشتند.
از این جهت، در عصر خودشان کسى نبود که به تدوین اقوال آنها اهمیت دهد ولى شیعه از ابتدا، در تدوین اقوال ائمه معصومین(علیهم السلام)، اهتمام می ورزید; زیرا در مسائل دینى و مذهبى جز رجوع به اینان را جایز نمى دانست و لذا اطراف آنان را سخت گرفت و در گرفتن دستورات دینى، تنها به آنها مراجعه نمود. قدرت و تلاش خود را در تدوین آنچه از آنها شنید، بکار برد، و آن چنان همت و عزم خود را در این راه بکار انداخت که بیش از آن امکان پذیر نبود. و این تنها به خاطر حفظ و نگهدارى علم و دانشى بود که ـ طبق نظر شیعه ـ غیر از آن، در پیشگاه خدا پذیرفتنى نیست.
ائمه چهارگانه اهل سنت، آن منزلت و مقامى که ائمه اهل بیت در نزد شیعه دارند، در پیشگاه هیچ کس ندارند بلکه، در زمان حیات نیز این مقامى را که پس از مرگ برایشان انتخاب کرده اند، نداشته اند، چنان که ابن خلدون، در مقدمه خود، در فصلى که براى علمِ فقه گشوده، بر آن اعتراف نموده، و عده اى دیگر از اعلام اهل سنت نیز به این مطلب اذعان کرده اند
قابل ذکر است که تنها در عصر امام صادق(علیه السلام)، چهارصد اصل نوشته شده که به اصول اربعمأةمعروف است و این چهارصد اصل، چهارصد کتاب بود که چهارصد نویسنده آنها را نوشته اند. این نوشته ها فتواهاى امام صادق (علیه السلام ) بوده است.
اما ائمه چهارگانه اهل سنت، آن منزلت و مقامى که ائمه اهل بیت در نزد شیعه دارند، در پیشگاه هیچ کس ندارند بلکه، در زمان حیات نیز این مقامى را که پس از مرگ برایشان انتخاب کرده اند، نداشته اند، چنان که ابن خلدون، در مقدمه خود، در فصلى که براى علمِ فقه گشوده، بر آن اعتراف نموده، و عده اى دیگر از اعلام اهل سنت نیز به این مطلب اذعان کرده اند. با این همه، تردید نداریم که مذهب آنها همین مذهبى است که اتباع آنها دارند، و مدار عملشان در هر نسل مى باشد و در کتاب هاى خویش نیز تدوین نموده اند; زیرا اتباع هر مذهبى به مذهب خویش آشناترند. چنان که شیعه نیز به مذهب ائمه خویش آگاه تر است; چرا که آنها خداوند را بر مقتضاى این مذهب عبادت مى کنند و قصد تقرب به خداوند، در غیر این صورت، محقق نمى شود.(1)
پی نوشت:
1. سید عبد الحسین شرف الدین موسوى، المراجعات، ص 498.
منبع: سایت آل البیت