در طب قدیم تقسیمبندى بیماریهاى کبدى به شرح زیر بوده است :
- 1سوء مزاج کبد 2 - ضعف کبد 3 -سده کبد
-4نفخ کبد 5 -وجع کبد 6 -شرفه کبد 7 -ورم کبد
در اینجا به مشخصات سوء مزاج کبد مىپردازیم:
سوء مزاج کبد برحسب طبائع بر چهار نوع تقسیم شده است: از گرمى جگر، از سردى جگر، از خشکى جگر و از ترى جگر.
1-گرمى جگر
...... ..........
نشانههاى آن تشنگى مفرط، تلخى دهان، خشکى زبان، کمى اشتها، قبض شکم، سرعت نبض، سرخى ادرار، احساس گرمى در ملامسه موضع جگر است.
این علائم یا «ساده» یا از «ماده اخلاط» مىباشند. اگر ماده یا خلط از خون باشد سنگینى اعضاء، شیرینى و یا شورى دهان نشانه آنست. هرگاه از صفرا باشد زردى رنگ قى و اسهال علامت آنست.
-2سردى جگر
نشانههاى آن برودت جگر و رنگ صورت، نفخ چهره، کمى عطش، سپیدى زبان و لبها و ادرار و سستى نبض است.
این علائم مىتوانند «ساده» یا «خلطى» باشند. اگر از بلغم باشد غلظت ادرار و سفیدى و سربى بودن رنگ، احساس سردى در لمس موضع جگر، قى بلغمى، تلیّن معده علامت آن خواهد بود.
3- خشکى جگر
نشانههاى آن سستى بدن، خشکى دهان و زبان، تشنگى، صلابت نبض، کمى خون و قلت مدفوع است.
این علائم مىتوانند یا «ساده» باشند و یا «خلطى» . اگر از سودا باشد وجود ترس و اندوه و افکار فاسد علائمى علاوه بر نشانههاى یادشده خواهد بود.
-4ترى جگر
نشانههاى آن نفخ صورت و پشت چشمها، برآمدگى زیر پستان، خواب زیاد، تراوش لعاب از دهان، کندى حواس، سفیدى بول، سوء گوارش غذا، رطوبت زبان، تلیین طبع و کاهش عطش است.
درمان
پیشینیان، چنانچه سوء مزاج کبد از نوع ساده مىبود با داروهاى مبرد مناسب آن را درمان مىکردند. اگر از نوع خلطى مىبود افتیمون با آب شیر بریده و یا جوشانده نشاسته همراه به افتیمون مىدادند. عصارههاى مناسب مانند تخم خیار و تخم خرفه و همچنین آب انار و خیار، هندوانه، کدو و یا پنیر و آب پنیر تازه و لعاب اسپرزه تجویز مىکردند. از بنفشه، کدو، بادام، موم، آب کاسنى و خرفه ضمادى ترتیب مىدادند و آن را بر موضع جگر مىمالیدند.
روغن بادام نیز مىدادند که رودهها را نرم مىکرد و حرارت را تخفیف مىداد و من شخصا آن را آزمودهام. به عنوان غذا، گوشت بزغاله، گوشت جوجه خروس، اسفناج، ماست تازه و کاهو داده مىشد. در تجویز مبردات باید جانب احتیاط را رعایت نمود.
-براى درمان ترى کبد از بادیان، تخم کرفس، اصل السوس و گلقند و مانند آن استفاده مىشد. امساک در خوراک مىکردند. قرنفل، دارچین، مصطکى و زعفران به غذا (گوشت کبک، دراج، جوجه مرغ) مىافزودند.
-براى درمان سوء مزاج گرم و تر نخست رگ باسلیق را مىزدند. جوشانده از عناب، ریشه کاسنى، پوست بید، بنفشه، تمر هندى و ترنجبین و نیز مسهلى از فلوس ترش تجویز مىشد. آبزرشک، شربت ریواس، آب شیر بریده و آب تاجریزى براى تصفیه خون مىدادند.
شاهتوت و زرشک توصیه مىگردید.
-براى درمان سوء مزاج گرم و خشک مبردات از قبیل فلوس، آلو، هلو، آب کاسنى، ماست و دوغ مىدادند. پس از استفراغ، شیر بریده، آب اسپرزه، خوراک قلیه کدو، اسفناج و کاهو و مانند آن تجویز مىشد.
کبدهاى کوچک
برخى افراد ذاتا داراى کبدى کوچک مىباشند. قدما کوتاهى انگشتان را نشانه کوچکى کبد ذکر کردهاند. به نسبت حجم، میزان توان و کارائى کبد هم کمتر مىگردد، لذا نمىتواند مواد مورد نیاز بدن را بخوبى تأمین نماید. دارندگان چنین کبدى بعد از صرف غذا کمى احساس سنگینى در کبد مىکنند. این افراد باید از غذاهاى مناسب استفاده کرده و کمتر غذا بخورند تا امکان گوارش فراهم آید. غذا را باید زیاد بجوند تا کمکى به هضم نموده باشند. هرچند یکبار، از داروهائى استفاده کنند که به لینت مزاج یارى نموده و ادرار را زیاد نماید