سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین و بروز ترین مطالب موجود را در این وبلاگ بخوانید

یازده دستور العمل از آیت الله بهجت

کلمات کلیدی :

دستورالعمل اول

بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420

دستور العمل دوم

مشهد ربیع الثانی 1420?
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.

دستور العمل سوم

بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة

 دستور العمل چهارم

الأقل محمد تقی البهج
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین.
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله:
1? نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند.

2? « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم » ؛ ( والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.

3? همه می دانند که « رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
« ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم. »

4? کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.

5? از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
« جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله. »

6? از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. )
عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
« و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب ».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی
أعدائهم أجمعین »
17 ربیع المولود 1419

دستور العمل پنجم

بسمه تعالی
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقی البهجة

دستور العمل ششم

العبد محمد تقی البهجه
بسمه تعالی
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از « ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. »
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون « مراقبه دائمیه »، صورت نمی گیرد.

والله الموفق
العبد محمد تقی البهجة

دستور العمل هفتم

بسمه تعالی
من کلام علی علیه السلام:
« إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست »؛
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقتهای آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ { در این صورت } سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.

دستور العمل هشتم

بسمه تعالی
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که « بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند! » و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی « التماس دعا » دارند، می گوییم « برای چه؟ » درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: « دعا کنید! »
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

دستور العمل نهم

بسمه تعالی
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
آیا می دانید که: « هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید. »؟
آیا اگر عمل به معلومات – اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: « با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید »؟
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم:
( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا )، و از کلام معصوم:« من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و « من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم »، [ روشن نمی شود؟]
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفته اند:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
نشستند و گفتند و برخاستند
وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
مشهد مقدس
یکشنبه 1375 هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ.ق.

دستور العمل دهم

بسمه تعالی
همه می دانیم که رضای خداوند اجّل، با آنکه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [ که]:
بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می دانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [ خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد.
پس می دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.
و آنچه می دانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.
وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعین.

الأقل محمد تقی بهجة
مشهد مقدس
چهارشنبه 1375 هـ ش
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ ق

دستور العمل یازدهم

بسمه تعالی
الحمدلله وحده و الصلاة علی سید الانبیاء محمد و آله سادة الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین.
و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد می باشند.
فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.
پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.

در عواقب این حرکات، جاهل می گوید: « ای کاش خلق نمی شدم »، عالم می گوید: « کاش هفتاد مرتبه، حرکت به مقصد نمایم و باز بر گردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم ».
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً می گویم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع.
خداشناس، مطیع خدا می شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه می داند موافق رضای اوست، عمل می نماید؛ و در آنچه نمی داند، توقف می نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می نماید و عمل می نماید، یا توقف می نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل.
آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی:
« أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة ».
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
مشهد مقدس
چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 ه. ق.

ماخذ : کتاب به سوی محبوب و کتاب برگی از دفتر آفتاب

منبع:آوینی




وضعیت زنان در آخرالزمان

کلمات کلیدی :

جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و‌ باری‌های اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نموده‌اند، بسیار زیاد است.

zanan وضعیت زنان در آخرالزمان

یکی از مسائلی که در حکومت‌های آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که از معصومان(ع) وارد گردیده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی می‌باشد:
امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: «… و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»1
«هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آنها عملی نگردد.»2
امام صادق(ع) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»3

وضعیّت اقتصادی زنان درآخرالزّمان

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابه‌سامانی عظیم اقتصادی در سرتاسر جهان به وقوع می‌پیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه بیشترین ضربه را آنها خواهند خورد.
امام صادق(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «بعضی از مردان را می‌بینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق می‌کنند.»4
حضرت علی(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت می‌نمایند.»5

وضعیّت اجتماعی زنان در آخرالزّمان
1? عدم امنیّت برای زنان: از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن گرفتار می‌گردد، بی‌امنیّتی خانوادگی و ناموسی است، این مسئله آن‌چنان فراگیر می‌شود که کمتر کسی می‌تواند یا می‌خواهد از آن جلوگیری نماید.»6
حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرمایند: «سفیانی در حالی که نیزه‌ای در دست دارد، زنی باردار دستگیر می‌نماید و به یکی از یارانش می‌گوید: به او تعدّی نما و او سپس شکم زن را می‌درد و جنینش را بیرون می‌آورد و هیچ کس نمی‌تواند چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد.»7
2? هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان: جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و‌ باری‌های
اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نموده‌اند، بسیار زیاد است.
محمّد بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(ع) فرمودند: «آنگاه که مردها خود را شبیه زنان نمایند و زن‌ها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان.»8
و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند:
«… در آن زمان زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمه‌ای ندارند.»9
امام علی(ع) می‌فرمایند: «ظاهر می‌شود در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»10
3? افزایش زنان بی‌سرپرست: در آخرالزّمان وضعیّت به گونه‌ای است که بر اثر جنگ‌های پی در پی، تعداد مردان کاهش چشمگیری می‌یابد و به همین دلیل، زنان زیادی بی‌سرپرست می‌گردند و به دنبال کسی هستند تا سرپرستی ایشان را به عهده گیرد.
رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «قیامت برپا نمی‌شود، مگر اینکه برای پنجاه زن یک سرپرست باشد.»11
و در حدیث دیگری می‌فرمایند: «زمانی فرا رسد که پنجاه زن با یک مرد رو به رو شده، یکی می‌گوید: ای بنده خدا مرا بخر و دیگری می‌گوید به من پناه ده.»12
با مقایسه اخباری که در مورد زن آخرالزّمان به ما رسیده و وضعیّت کنونی زن از حیث اجتماعی و اخلاقی، بین زن امروز و زن آخرالزّمان شباهت بسیاری دیده می‌شود. امّا این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که نمی‌توان فساد اخلاقی را برای تمام زنان تعمیم داد، زیرا در آن زمان، زنان آگاه، عفیف و باایمانی نیز وجود دارند که از اوضاع بد آن زمان متأثّرند. امّا وضع عمومی به شکل دیگری است.13

پی‌نوشت‌ها:
1? کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ج2، ص 761 به نقل از بشار\ الاسلام، صص 41 و 44?
2? محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 259?
3? همان، ص 257?
4? همان.
5? لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 428?
6? سیّده ارغوان حیدری، «زن، انتظار، ظهور»، ماهنامه شمیم یاس، سال سوم، ش 8، آبان 1382، ص 8?
7? همان، ص 9? به نقل از مقدّسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص 409?
8? منتخب الاثر، ص 292?
9? بحارالانوار، ج52، صص 257 و 258?
10? منتخب الاثر، ص 426?
11? «زن، انتظار، ظهور»، همان، ص 9، به نقل از احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص 120?
12? همان، به نقل از بحارالانوار، ج52، ص 250?
13? همان.

منبع: موعود




اعتراف های تکان دهنده شیطان در قیامت

کلمات کلیدی :

هرچیزی تو این دنیا رسم و رسمی داره ,رفاقت دوستی هم از اون دسته کارهایی که برای خودش رسم و رسوم داره ,رسم و رسومی که اگر به اون ها پایبند نباشی رفاقتی باقی نمی مونه که هیچ ,دشمنی هم به وجود می آد .

معمولا رسم و رسوم رفاقت بین افراد مختلف فرق می کنه ,اما خدای متعال و اولیای الهی نیز یه رسم و رسومی برای رفاقت ها و دوستی ها قرار دادن و به همه توصیه کردن که اگر می خواهید رفاقتی داشته باشید سعی کنید در محدوده همین رسم و رسوم باشه و گرنه رفاقت شما فایده ای نداره و زود تموم میشه .

برای مثال در هر رفاقتی ممکنه جرو بحث به وجود بیاد اما رسم دوستی اینه که مواظب باشیم که در جر و بحث ها بدی دوست خدمون را به زبان نیاریم چرا که یکی از آداب دوستی این بیان شده که:

قال الصادق علیه السلام: هرگاه از آشنایان و برادرانت کسی بود که سه بار بر تو عصبانی شد اما درباره‌ات بدی نگفت او را به دوستی خود انتخاب کن.(امالی صدوق / 532)

یکی دیگه از رسم و رسوم دوستی با دیگران اینه که رفیق نیمه راه نباشی چرا که این مسئله خیلی دیده میشه که افراد به خاطر مسائل مختلف (مادی و معنوی)با  شما دوستی می کنن  و وقتی شما به اونها احتیاج داری رهات می کنن و رفیق نیمه راه می شن.

نمونه بارز این رفیق نیمه راه بودن کسی نیست به جز شیطان که تو دنیا بسیار با شما گرم می گیره و خوش و بش می کنه, اما درست وقتی که شما به کمکش نیاز داری رو در روی شما می ایسته و میگه من از تو بدم می آد .به همین خاطر خداوند متعال بارها و بارها انسان ها رو از دوستی و همراهی با شیطان منع کرده و یکی از صفات و ویژگی های شیطان رو رفیق نیمه راه بودن اون معرفی می کنه :

(کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَری‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ : چون حکایت شیطان که به انسان گفت: «کافر شو.» و چون [وى‏] کافر شد، گفت: «من از تو بیزارم، زیرا من از خدا، پروردگار جهانیان، مى‏ترسم.)( الحشر :  16)

شیطان در آخرین سخنرانی خود در قیامت نیز وقتی کار حسابرسی تمام می شه  از این صفت خود پرده بر میداره و صراحتا اعتراف می کنه و خودشو رفیق نیمه راه معرفی می کنه و میگه:

(وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم:و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت‏] شیطان مى‏گوید: «در حقیقت، خدا به شما وعده داد وعده راست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم، و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مى‏دانستید کافرم». آرى! ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت.( إبراهیم :  22)

نتیجه سخن اینکه در انتخاب دوست به رسم و رسوم هایی که بیان شده توجه ویژه داشته باشیم و حد و مرزهای دوستی را رعایت کنیم وگرنه در دام هایی گرفتار می شیم که بیرون اومدن از اونها خیلی کار آسونی نخواهد بود.

منبع: حافظان نور




ذکر آیتالله بهجت برای رفع مشکلات معیشتی

کلمات کلیدی :

به گزارش جوان‌آنلاین،مرحوم آیت‌الله حاج شیخ علی افتخاری گلپایگانی که از شاگردان آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمدتقی بهجت محسوب می‌شد درباره نحوه برخورد این عالم ربانی با مردم و سلوک فردی‌شان اینگونه بیان می‌کند.

behjat ذکر آیت‌الله بهجت برای رفع مشکلات معیشتی

اهتمام آیت‌الله بهجت به مباحث امامت و مداومت او بر ادعیه و زیارات مأثوره، ساده زیستی و شهرت گریزی ایشان در کنار تأکید بسیار بر تعقل از ویژگی‌های برجسته ایشان است.

ایشان تا جایی که در توان داشت نمی‌خواست پاسخ رد به مراجعه‌کنندگان بدهند. یک روز حوالی ساعت 5/9 صبح به خانه‌شان رفتم. منزل ایشان کوچک بود و سه اتاق داشت. یکی از اتاق‌ها اندرونی بود و دیگری اتاقی که بخشی را به کتابخانه و بخش دیگری را به پذیرایی از مهمانان و مراجعه‌کنندگان اختصاص داده بودند.

من هر روز حدود نیم ساعتی خدمت ایشان می‌رفتم و ایشان هم روی لطف و توجهی که به من داشتند، کلید منزلشان را به من داده بودند که هر وقت بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز دیدم که شخصی دم در ایستاده و آقا هم به خاطر گرمای تابستان با یک پیراهن نازک و عرقچین دم در آمده‌اند و دارند با او حرف می‌زنند.

جلو رفتم و سلام کردم و دیدم آن شخص دارد از دست تنگ و فشار معیشت با آقا صحبت می‌کند و از ایشان می‌خواهد دعایی را به او تعلیم بدهند تا از وضعیت مشقت‌بار خود خلاص شود.

آقا به ایشان فرمودند:«صبح و شب این دعا را بخوانید: اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عن من سواک.» آن آقا گفت:«یادم نمی‌ماند. بی‌زحمت بنویسید و بدهید.» آقا به من فرمودند:«آقای افتخاری! بنویسید و به ایشان بدهید.» من خودم می‌خواستم «بطاعتک عن معصیتک» را هم بیفزایم که آقا فرمودند:«این کار را نکن.» آقا فرمودند:«بعد از آن هم صلوات بفرستید. ان‌شاءالله اثر دارد.»




تاثیرات خواندن دعای فرج در زندگی ما

کلمات کلیدی :

تاثیرات خواندن دعای فرج در زندگی ما:

 1? فرمایش حضرت ولی عصر علیه السلام: بسیار دعا کنید برای فرج که فرج شما در آن است.

2? این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست.

3? اظهار محبت قلبی است.

4? نشانه انتظار است.

5? زنده کردن امر ائمه اطهارعلیهم السلام است.

6? نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است.

7? اداء قسمتی از حق آن حضرت است،که اداء حق هر صاحب حقی، واجب ترین امور است.

8? مایه ناراحتی شیطان لعین است.

9? تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10? حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق او دعا میکند.

11? شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او میشود.

12? شفاعت پیغمبر صلی الله علیه و اله ان شاءالله شامل حال او میشود.

13? این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.

14? مایه استجابت دعا میشود.

15? اداء اجر رسالت است.

16? مایه دفع بلاست.

 17? سبب وسعت روزیست ان شاءالله.

18? باعث آمرزش گناهان است.

19? سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب میشود.ان شاءالله.

20? سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت میشود.ان شاءالله.

21? از برادران پیغمبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.

22? فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان زودتر واقع میشود.

23? پیروی از پیغمبر و امامان علیهم السلام خواهد شد.

24? وفای به عهد و پیمان خداوند است.

25? آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می گردد.

26? فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.

27? زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل اوست.

28? سبب طولانی شدن عمر است.ان شاءالله.

29? تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقواست.

30? رسیدن به یاری و نصرت خداوند  و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است.

31? سبب هدایت به نود قرآن مجید است.

32? نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.

33? به ثواب طلب علم نائل می گردد.ان شاءالله.

34? از  عقوبت های اخروی ان شاءالله در امان می ماند.

35? هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.

36? این دعا اجابت خدا و رسول صلی الله علیه و آله است.

37? با امیرالمومنین علیه السلام و در درجه آن حضرت خواهد بود.

38? محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود.

39? عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله می شود.

40? ان شاءالله از اهل بهشت خواهد شد.

41? دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله شانل حالش میگردد.

42? کردارهای بد به کردارهای نیک مبدل میشود.

43? خداوند متعال در عبادت او را تأیید می فرماید.

44? ان شاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.

45? ثواب کمک به مظلوم را دارد.

46? ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.

47? پاداش خونخواهی حضرت ابی عبدالله الحسین را دارد.

48? شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار علیهم السلام را دارد.

49? نور او برای دیگران نیز روز قیامت درخشان می گردد.

50? هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت میکند.

51? دعای امیرالمومنین در روز قیامت شاملش می گردد.

52? بی حساب داخل بهشت می شود.

53? از تشنگی روز قیامت در امان می ماند.

54? در بهشت جاودان است.

55? مایه خراش روی ابلیس و  مجروح شدن دل او است.

56? روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت میکند.

57? خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت نصیبش میکند.

58? در سایه گسترده خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل میشود.مادامی که مشغول آن دعا باشد.

59? پاداش نصیحت مومن را دارد.

60? مجلسی که در آن برای حضرت قائم عجل الله فرجه دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد.

61? دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود.

62? فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

63? از نیکان مردم پس از ائمه اطهار علیهم السلام می شود.

64? این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته.

65? مایه خرسندی خداوند عزوجل می شود.

66? مایه خشنودی پیغمبر صلی الله علیه وآله می شود.

67? این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود.

68? از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد.ان شاءالله.

69? حساب او آسان است.

70? این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.

71? این عمل بهترین اعمال است.

72? باعث دوری غصه ها می شود.

73? دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور امام علیه السلام است.

74? فرشتگان درباره اش دعا می کنند.

75? دعای حضرت سیدالساجدین علیه السلام شامل حالش می شود.

76? این دعا تمسک به ثقلین(کتاب و عترت) است.

77? چنگ زدن به ریسمان الهی است.

78? سبب کامل شدن ایمان است.

79? مانند ثواب همه بندگان است.

80? تعظیم شعائر خداوند است.

81? ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم  علیه السلام شهید شده را دارد.

82? این دعا ثواب کسی که با پیغمبر صلی الله علیه و آله شهید شده را دارد.

83? ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه را دارد.

84? در این دعا ثواب گرامی داشتن عالم هست.

85? پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.

86? در میان گروه ائمه اطهار علیهم السلام محشور می شود.

87? درجات او در بهشت بالا می رود.

88? از بدی حساب در روز قیامت در امان است.

89? به بالاترین درجات روز قیامت نائل می شود.

90? و رستگاری به سبب شفاعت فاطمه زهرا را در پی دارد.

برگرفته از کتاب الفبای مهدویت




سه شنبه 91/12/1

فضیلت و خواص سوره مومنون

کلمات کلیدی :

مومنون، بیست و سومین سوره قرآن است که مکی و 128 آیه دارد.


از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره نقل شده است: هر کس سوره مؤمنون را قرائت نماید فرشتگان الهی او را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دستیابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ باشد، بشارت می دهند.(1)
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره «مؤمنون» مداومت داشته باشد جایگاه او در منزل فردوس خواهد بود.(2)
از نبی اکرم صلی الله علیه وآله و سلم منقول است: هر کس سوره مؤمنون را در روز جمعه بخواند و به این امر مداومت نماید منزل او در فردوس اعلاء با پیامبران مرسل باشد و نیز فرمودند: اول و آخر این سوره از گنجهای بهشت است.(3)
آثار و برکات سوره
1) ترک اعتیاد به خوردن مشروبات
 از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: اگر سوره مؤمنون را نوشته و بر شخصی که شرب خمر می کند آویخته یا همراه کنند، شراب را بد دانسته و به آن نزدیک نمی شود.
همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده: اگر شبانه روز سوره مؤمنون را نوشته و در پارچه سفیدی گذاشته و بر مشروب خوار بیاویزند یا همراه او بگذارند، دیگر مشروب نمی خورد و دشمن آن می شود.(4)
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج7، ص175
(2)ثواب الاعمال، ص108
(3) درمان با قرآن، ص64
(4) تفسیرالبرهان، ج4،ص9
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»




یکشنبه 91/11/29

مکر زن

کلمات کلیدی :


زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد

پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد

زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن

زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید

و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و از خانه خارج شد.

هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد


شیطان گفت : اکنون من به مکر زنان اعتراف می کنم

و آن زن گفت :کمی صبر کن ، نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!

شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟

آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت:
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم

و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.

و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد
و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم





سه شنبه 91/11/24

جن....

کلمات کلیدی :

جن دارای حرکات بسیار سریع می‌باشد و به همین دلیل قبلاً می‌توانست در آسمان نفوذ واستراق سمع کند ولی با ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) جلوی ورود و نفوذ آنها بهآسمانها به صورت نسبی

گرفته شد و با ظهور پیامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتمالانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگیری گردید،پس جن نمی‌تواند از آینده و اسرار غیب خبر دهد و آنهایی که مدعی

این گونه امورهستند، آگاهانه یا ناآگاهانه دروغ می‌گویند. خلقت انسان بعد از خلقت جن روی زمینبوده است و جن‌ها هفت هزار سال پیش از انسان در کره زمین زندگی می‌کردند. همانطورکه انسان ها

از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه می‌باشند. طول عمرجن از انسان بسیار زیادتر است ولی جن نیز دارای مرگ، تولد و عمر محدود و مشخصمی‌باشد، همچنین دارای حشر، نشر،

معاد، حساب و کتاب اخروی است. از لحاظ مرفولوژی وظاهری، قیافه واقعی جن با انسان تفاوت دارد(این موجودات می‌توانند با قیافه و ظاهرکاذب نمایان شوند). جن یک امتیاز از لحاظ ظاهری نسبت به

انسان دارد و آن اینکهمی‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد اعم از انسان و حیوان دربیاید، ولی به شکلپیامبران، ائمه معصومین و شیعیان واقعی ظاهر نمی‌شود. طول قد جن بسته به سن او، بینسی

تا هشتاد سانتیمتر است. جن دارای دو جنس مذکر و مؤنث است و تولید مثل می‌کند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهیت شبیه هوا می‌باشد. برخی معتقدند که انسان وجن می‌توانند با

همدیگر ازدواج نموده، حتی تولید مثل نمایند. دستگاه گوارش جن باانسان تفاوت دارد، جن از پس مانده غذای انسان بصورت بو کشیدن و یا مزه مزه کردناستفاده می‌کنند. بطور معمول جن انسان را

می‌بیند ولی برای انسان قابل رؤیتنمی‌باشد.


جن مانند انسان دارای علم، ادراک، قدرت تشخیص، مسئولیت و تکلیف است. پیغمبر گرامی اسلام بر جن‌ها نیز مبعوث شدند و در بین جن‌ها نیز دین و مذهب و فرقهوجود دارد. جان به دو گروه مسلمان و

غیرمسلمان تقسیم شده و مسلمانان آنها نیز در دوگروه اهل تشیع و اهل تسنن قرار می‌گیرند. رهبر جن‌های شیعه«سعفر ابن زعفر»می‌باشد ولوحی مزیّن به جملة مبارک«یا ابا عبد الله

الحسین»برگردن دارد. پدر زعفر در صدراسلام توسط حضرت علی(علیه‌السلام) کشته شد و خود نیز به دست آن حضرت مسلمان گردید. زعفر و لشکریانش در واقعه کربلا به یاری حضرت امام

حسین(علیه‌السلام) شتافتند ولیآن امام بزرگوار اجازه نفرمودند. در منابع مختلف از جمله قرآن کریم، تفاسیر، احادیثو کتب علمی از جن یاد شده است. دانشمندان غربی از جن به عنوان ارواح صدادار

یادمی‌کنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خدا بر او باد می‌فرمایند:«خداوند جن را درپنج صنف آفرید: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخی از انسانها جن را می‌پرستند،علّامه

طباطبائی(رضوان‌الله‌تعالی‌الیه) می‌فرمایند:«مشرکان سه دسته می‌شوند، اولآنهاییکه جن می‌پرستند، دوم آنهاییکه ملائکه می‌پرستند و سوم آنهاییکه مقدّسینی ازبشر را پرستش می‌کنند.» ابلیس از

طوایف جن است و در قرآن صراحتاً به این مطلب اشارهشده است. ابلیس شش هزار سال عبادت کرد و همین امر باعث شد از زمین به آسمان برود ودر رده ملائک قرار بگیرد و به درجه‌ای رسید که مرتبة

استادی برخی از ملائک را داشت. برخی از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان می‌باشند، بعضی انسانها نیز بهایجاد رابطه با جن‌تمایل دارند، ایجاد این ارتباط امکان پذیر است ولی به هیچ عنوان

توصیه نمی‌شود و نهی شده است، برخی از علما نیز آن را مجاز نمی‌دانند.


ارتبـاطبا جن و تسخیر جن نه تنها هیچ سودی برای انسان ندارد بلکه مضر نیز می‌باشد، اگرانسانی با جن ارتباط گرفت، دیگر نمی‌تواند آنرا قطع کند و یا حداقل قطع این ارتباطدارای عواقب خطرناکی

است(مگر برای کسانی که تزکیه نفس کرده اند و خداوند قدرتی بهآنها داده که هیچ خطری برای آنها نداشته باشد). قابل ذکر است که جن در مقابل ارتباطبا انسان و بعضاً خدماتی که ارائه می‌کند،

چیزهایی از انسان می‌گیرد که جبران آنبسیار سخت بوده، یا غیرقابل جبران است. در صورتیکه جن از طرف انسان احساس خطر کند ویا آسیب ببیند، اقدام به تلافی خواهد کرد و به شخص مورد نظر یا

بستگان نزدیک، ازجمله همسر و فرزندان او آسیب می‌زند و یا آزار و اذیّت می‌رساند، پس بهتر است درمورد جن به همین مقدار اطلاعات رسیده از منابع دینی و بزرگان اکتفا نموده، جن رابهانه‌ای برای

تفکّر و تدبّر در عظمت خالق آن قراردهیم. براستی که اگر انسان تمامعمر خویش را نیز صرف اندیشیدن در بزرگی و عظمت حق تعالی نماید، بسیار اندک خواهدبود.

و برای دیدن انها باید تزکیه نفس کنید و روحتان را پاک کنید تا قدرتشرا داشته باشید که بتوانید آنها را مهار کنید

 




سه شنبه 91/11/24

زعفر(جعفر)جنی و واقعه کربلا (قسمت دوم)

کلمات کلیدی :

درسایت آیه های انتظار جناب خراباتی چنین بیان داشته:

 

عمرجناب زعفر جنی:

 


 

زعفر جنی، بزرگ و رئیس شیعیان جن بوده است. او در زمان حیات رسول اکرم(ص) مسلمان شد ودرکربلا محضر امام حسین(ع) رسید و ازحضرت تقاضا نمود تا ایشان را در جنگ یاری کنو، ولی حضرت اجازه ندادند تا اینکه درزمان حیات مرجع بزرگ، آیت الله بروجردی )ره) دارفانی را وداع گفت؛ پس ازفوت زعفر که شیعه و عاشق اهل بیت((ع) بود به دستورعلماء مجالس ختمی در بسیاری از روستاها و شهرهای ایران برگزارشد .

 


 

در شهرمقدس قم هم علماء، مجالس ترحیم برای زعفربرپا نمودند. بنده از بعضی اهالی شهرهای مختلف ایران شنیده ام که میگفتند ما هم برای جناب زعفرمجلس ختم و بزرگداشت برگزارنمودیم و لباس عزا به تن کردیم .

 


 

حتی در بعضی از روستاهای دوردست نیز که این خبربه آنها رسیده بود، به یاد زعفرمجلس فاتحه و قرآن برپا شد. از جمله آن روستاها زادگاه اینجانب می باشد که ریش سفیدان ان روستا ان را به یاد دارند .

 


 

وفات زعفر: نکته قابل توجه آنکه بنده مطلبی را ازیکی ازاولیاء الله شنیده ام وآن را عینا در این کتاب نقل میکنم و البته از بردن نام آن شخص معذورم، چون راضی نیست نامش ذکرشود. مطلب از این قراراست :

 


 

درمجلس مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عده ای از صلحاء و اولیاء جمع بودند، چس ازذکر مصیبت درمجلس، ناگهان صدائی توأم با حزن بلند شد: (ای وای زعفرجنی فوت شد) ولی کسی دیده نمی شد. سکوت مجلس را فرا گرفت واین بارصدای شیون و ضجه از چند نفربه گوش رسید، بعد با صدای متعارف گفته شد: برای زعفرجنی فاتحه بخوانید ومجلس فاتحه برپا سازید. چرا که او بر گردن جن و انس حق دارد.

 


 

فوت زعفردرزمان حیات آیت الله بروجردی بود و پس از آنکه علماء از فوت زعفر اطلاع پیدا کردند، مجالس عزا و ختم برا آن شخصیت بزرگ برپا نمودند. بعضی ازشهرها و روستا های

 


 

ایران به تبعیت ازعلماء، مجالس ختم قرآن و عزا برپا نمودند.

 


 

پس از زعفر ، رهبری شیعیان اجنه را فرزند فرزند بزرگوارش جناب سعفر به عهده گرفته که هم اکنون هم رهبری شیعیان را بر عهده دارد. او همچون پدرش محب و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می باشد. خداوند وجود ایشان را از کلیه بلیات حفظ نماید و همه ما را از شیعیان واقعی اهل بیت(ع) قرار دهدو عاقبت امر ما را ختم به سعادت فرماید.

 


 

آیا زعفر جن واقعیت دارد؟ درباره او توضیح دهید.

 


 

حضور زعفر جنی در کربلا :

 

الف) در این زمینه در کتاب موسوعة کلمات الإمام الحسین (ع) ص 581 به نقل از مرحوم دربندی در کتاب مقتل ایشان این جریان آمده است .

 

ب) مرحوم بروجردی در کتاب طرائف المقال ج 2 ص 679 ماجراهایی از زعفر را به نقل از ثقات در نزد ایشان مطرح می فرمایند .

 

ج) اصل روایت چنین است: « شیخ مفید از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمودند: هنگامى که امام حسین علیه السّلام از مدینه حرکت نمود گروه‏هائى از ملائکه با آن حضرت ملاقات نمودند که حربه‏هائى بدست داشتند و بر اسبهاى بهشتى سوار بودند، به آن حضرت‏ سلام کردند و گفتند: اى کسى که بعد از جد و پدر و برادر خود بر خلق حجت خدائى. خداى توانا جد بزرگوار تو را در چند موضع بوسیله ما امداد نمود. تو را هم بواسطه ما یارى نموده است.امام حسین علیه السّلام فرمود: وعده من و شما در محل قبر و بقعه من باشد که کربلاء است و در آن شهید خواهم شد. هنگامى که وارد کربلا شدم نزد من بیائید. ملائکه گفتند: اى حجت خدا! تو به ما دستور بده تا ما اطاعت نمائیم. اگر تو از دشمنى که با تو ملاقات نماید باکى دارى ما با تو خواهیم بود؟ فرمود: آنان بمن دست نخواهند یافت و مرا ناراحت نخواهند کرد تا وارد کربلا شوم. سپس گروه‏هائى از جن که مسلمان بودند به حضور امام حسین مشرف شدند و گفتند: اى سید ما! ما شیعه و انصار تو هستیم. هر امرى که دارى و هر چه که می خواهى به ما بفرما! اگر تو ما را به قتل کلیه دشمنانت مأمور فرمائى و در همین مکان باشى ما براى تو کافى خواهیم بود. امام حسین علیه السّلام به آنان جزاى خیر داد و فرمود: آیا قرآنى را که خدا بر جدم نازل کرده قرائت نکرده‏اید که می فرماید: در هر جا که باشید مرگ شما را می رباید و لو اینکه در برج و باروهاى مرتفع و محکم باشید. نیز میفرماید: حتما آن افرادى که قتل براى آنان نوشته شده بسوى محل شهادت خود خواهند رفت . اگر من در مکان خود بمانم پس این مردم چگونه آزمایش خواهند شد؟ و چه کسى در بقعه ی من که در کربلاء است ساکن خواهد شد؟ در صورتى که خدا در موقع گسترش زمین، آن بقعه را براى من انتخاب نموده و آن را پناهگاهى براى شیعیان ما قرار داده و در دنیا و آخرت براى ایشان محل امن و امان خواهد بود. شما در روز شنبه که روز عاشورا است و من در آخر آن روز شهید خواهم شد نزد من بیائید. در آن روز احدى از مردان اهل بیت و برادران من باقى نخواهد ماند. آن روز سر من براى یزید فرستاده خواهد شد.گروه جن در جواب آن بزرگوار گفتند: اى حبیب خدا و پسر حبیب خدا! اگر اطاعت امر تو واجب نبود و جایز بود که ما با دستور تو مخالفت کنیم به خدا قسم کلیه دشمنان تو را قبل اینکه به تو برسند نابود می کردیم. امام حسین علیه السّلام در جواب آنان فرمود: به خدا قسم که ما از شما بر ایشان مسلط تر می باشیم. ولى باید هر کس هلاک و کافر مى‏شود با دلیل و بینه هلاک شود و هر کسى که زنده و مؤمن می گردد بوسیله دلیل و بینه باشد» (بحار الأنوار،ج‏44، ص331)

 

اما در این رابطه توجه به چند مطلب ضروری است:

 

1ـ در این که موجوداتی نهانی به نام جنّ وجود دارند ، شکّ نیست. آیات متعدّدی از قرآن کریم ، و روایات متواتر ، این معنا را اثبات می کنند.

 

2ـ در اینکه ائمه (ع) شیعیان و یارانی از جنّ دارند نیز شکّ نیست. این معنا را هم احادیث اثبات می کنند ؛ هم برخی علمای اهل معرفت نقل نموده اند .

 

3ـ اصل جریان یاری جنّها طبق این روایت که ذکر کردیم وجود دارد ؛ لکن در این روایت ، سخنی از جعفر جنّی یا زعفر جنّی نیامده است. و ما هر چه گشتیم سند معتبری نیافتیم که نامی از زعفر یا جعفر در این جریان برده باشد. علّامه مجلسی (ره) نیز ذیل این حدیث نامی از زعفر یا جعفر نبرده ؛ حال آنکه ایشان معمولاً در چنین مواردی شرحی کوتاه بر روایت دارند. پس اگر سندی بر این مطلب بود، به احتمال زیاد ایشان ذکر می نمودند. و بعید است که این مطلب، سندی معتبر داشته باشد و علّامه مجلسی آن را ندیده باشد. چرا که به جرأت می توان گفت که وی در احاطه بر احادیث، بی نظیر یا کم نظیر بوده است.

 

4 ـ اما شهید مطهری جریان زعفر یا جعفر جنّی را از خرفات دانسته و در کتاب حماسه حسینی یا جلد 17 مجموعه آثار استاد شهید مطهری به کرّات به این موضوع اشاره نموده اند که این موارد را در آدرسهای زیر می توانید ملاحظه فرمایید.

 

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص: 78 ، 94 ، 110 ، 598 ، 606

 

پاره ای از بیانات شهید مطهری چنین می باشد.مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17،ص 94 :« قبلًا عرض کردم، کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.

 

حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى‏کردم در آن یکى دو تا از این حرفهاست. بعد که این کتاب را- که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بى‏انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتابهایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى که خیلى عبارت پردازى کرده و مى‏گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است.

 

تاریخش را که انسان مى‏خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه‏ها خودش را یک شیعه صد در صد متصلّبى نشان مى‏داده و در میان سنى‏ها خودش را حنفى نشان مى‏داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیّع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیّع. اینجا که در میان سبزواریها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد مى‏رفت هرات. (مى‏گویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامى یا باجناق او بود.) آنجا که مى‏رفت، به روش اهل تسنن بود.

 

این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت مى‏کرد. کتابى نوشته است به فارسى. اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات کاشفى در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این کتاب یا در اواخر قرن نهم هجرى نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این کتاب مردم به منابع اصلى مراجعه مى‏کردند.

 

شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. تواریخ اهل تسنن، طبرى نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبى نوشته است، ابن عساکر نوشته است، خوارزمى نوشته است. من نمى‏دانم این بى‏انصاف چه کرده است! من وقتى این‏کتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسمهایى را مى‏آورد که اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشته‏اند؛ در میان دشمنها اسمهایى مى‏برد که همه جعلى است؛ داستانها را به شکل افسانه در آورده است...

 


 


 


 

شرح زیارت عاشورا نقل از ریاض القدس

 

داستان زعفر جنی (این داستان را نخستین بار کاشفی نقل کرده است، رک به    : محدث نوری/ همان/ ص 183)؛

 

داستان منصور ملک (فرهنگ عاشورا/ محدثی، جواد    / ص343/ نشر معروف/ 1374. به نقل از مرآه‌العقول/ علامه مجلسی/ ج 5/ ص 368)؛

 

بحار الانوار ، ج45 ، ص330    .

 





سه شنبه 91/11/24

زعفر(جعفر)جنی و واقعه کربلا (قسمت اول)

کلمات کلیدی :

هنگامی


که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود


در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن


را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.


در همین حال ناگهان


متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت :(( کیست


که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند


وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما


را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رود فرات


افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند . ما دیدیم که درآنجا لشکریان


زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ،


مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان آقای بزرگواری


که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ


وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!))


و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده


بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به


بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را


به شهادت می رسانند .))


به محض اینکه زعفر


جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی


را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و


همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند . خود زعفر گفته است : (( وقتی که


ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان


دشمن فرا گرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم .




ملک منصور با چندین


هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ،


جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با


چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف ، و در یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک


ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و


فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند


. بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از آدم


تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت


کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم


پیامبران ( ص ) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: (( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))




حسین بن علی علیه


السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی


شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و


در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به


هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن


حضرت برسم .


همانطور که از دور


نظاره میکردم و در کار آن حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که آقا امام حسین


علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه


کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام همه فرشتگان به


سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت


حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام . اگر


بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم .


حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت


تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید


.عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند


چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود


بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد


؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و..........




جنیان گفتند : ای


حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و


مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش


از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به


خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر


مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و آنکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .))


من (زعفر ) به امر آن


حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی


را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه


میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟!




گفتم :مادر ! پسر آن


بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من


رفتم تا یاریش کنم اما آن حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ،


باز گشتم .مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می


کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر


گفت : مادر ! من خیلی آرزو داشتم تا جانم را فدای آنحضرت کنم ولی ایشان


اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و


من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و


هنگامی که به آنجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر!!! شنیدم و چون


نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان آقا امام حسین علیه السلام


بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم خدمت حضرت


امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی آن


حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال


ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))


در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود .



ادامه در قسمت دوم......

(با ذکر سند و منبع)






<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز